مدرسه حضرت زهرا (سلام الله علیها) -سنجان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بازآفرینی و رسالت علمی فرهیختگان

26 آذر 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

بازآفرینی و رسالت علمی فرهیختگان

 

اساسا ضرورت مقوله تولید علم و دانش به دلیل متفاوت بودن شرایط دنیای کنونی و زمان های گذشته است . آنچه امروزه به عنوان تولید اندیشه دینی مطرح است به دو نیاز برمی گردد: اول، بازآفرینی در میراث اسلامی و تنقیح افکار و معارف دینی از امور زائد و احیانا چیزهایی که باز بسته به دین و فرهنگ دینی بوده است . دوم، طراحی و مهندسی نظام های اجتماعی بر اساس فرهنگ و آرمان های دینی .

بحث بر سر بازشناسی فعال و فراگیر معارف دینی و نحوه به کارگیری درست از منابع و کارآمد کردن معارف دینی در صحنه عمل است . پس با مراجعه به منابع و بر اساس آنها، اگر ما به نظریات جدیدی برسیم ، تولید علم صورت گرفته است و چون  این رسالت به عهده نخبگان  و فرهیخته گان یک جامعه است لذا نقش آفرینی این گروه نسبت به دیگر افراد جامعه علمی ، موثرتر خواهد بود . چرا که این فرهیختگان هستند که دارای افق ذهني بسيار وسيعتری  بوده و ویژگی های شخصیتی  از جمله خلاقیت ، عقلانیت ، تدبير، موقعيت شناسي، قدرت تحليل و سنجش، آنان را متمایز از دیگران نموده است . آنان با بهره از اين خصايص مي توانند پيشگام جامعه باشند و مسئوليت هدایت افکار  از اين گروه انتظار مي رود واینگونه است که  نقش عالمان و فرهیختگان به رسالت آنان در تولید و پیشبرد علم وابسته است .

عنوان شعار امسال هفته پژوهش نقطه شروعی برای ورود به فعالیت جدید پژوهشی د رحوزه های علمیه خواهران است برای  آنکه انتقال مفاهیم کهن به نسل جدید  در عین حفظ و ثبت نظرات اصیل اندیشمندان جهان اسلام  صورت گیرد فرآيند باز آفرینی و اقتباس از مضامين ديني و متون كهن ضروری است و ورود در این عرصه محتاج آزاد‌اندیشی و نواندیشی وشجاعت قلم فرهیختگان وپژوهشگران است که با قلم شیوای خود مفاهیم ناب اصیل اسلامی را به نسل تشنه امروزی انتقال دهند . جمع آوری نظریات و راهکارهایی که صاحب نظران قدیمی حوزه مطرح می کنند، تلخیص و روان سازی آن نظریات و دراختیار قرارادادن نسل جدید از اهم وظایف ورسالت فرهیختگان میباشد.

نقش فرهیختگان در تولید علم

اداره جوامع بشری و سازمانهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جهان امروز نیازمند نوعی نظام یکپارچه برای تفکر و عمل است. هر نظام اجتماعی نیازمند الگوی مناسبی برای شناخت پدیده های درونی و بیرونی است که این الگو باید شناخت و تعریف روشنی از انسان. جامعه و طبیعت داشته باشد. شاید به همین دلیل باشد که مدیران امروز دنیا به درجاتی فیلسوف هستند، تحلیل می کنند، مدل یکپارچه ذهنی می سازند و سپس خود را آماده می سازند. بنابراین مدیریت جامعه نیازمند تفکر، شناخت، برنامه ریزی الگو و نظام فکری است. از سوی دیگر، علم و عمل، نظریه و نیز فکر و تجربه، باید همواره دوش به دوش یکدیگر حرکت کنند، در غیر این صورت مطالعه گذشته و انباشت اندیشه ها تنها بیش از یک تلاش روشنفکرانه ای که معطوف به عمل نیست، نخواهد بود. اندیشه ها باید به کنش درآیند، آزمون شوند و بهبود یابند و این راهبردی است که باید در نظام فرهنگی و مدیریتی تعقیب گردد.

بدیهی است، نظام فکری که بتواند زمینه را به سمت توسعه جهت دهی و نهادینه نماید و ارتباط - انسان و جامعه را با مبدأ و غایت نظام هستی نشان دهد و همچنین مسیر توسعه و کمال گسترده و یکپارچه او را در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی و… ترسیم کند، ضروری است. در حقیقت، نظام فکری یک جامعه بیانگر ماهیت و هویت آن جامعه است. در این زمینه امام خمینی (ره) می گوید: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد. اهمیت و نقش مهم نظام فکری عبارت است از مجموعه ارزش، تبیین، دانش، در جریان تغییر و تحولات بنیادین ملتها و حکومتها که از نظر آقای رونالد اینگلهارت اینگونه توصیف شده است: «وجه تمایز مردم جوامع مختلف، نگرشها، ارزشها و مهارتهای اصلی و پایدار آنان است. به بیان دیگر، فرهنگ آنان با هم تفاوت دارد. در چند دهه گذشته تغییرات اقتصادی، تکنولوژیکی، اجتماعی و سیاسی، فرهنگهای جوامع پیشرفته صنعتی را از جنبه های بسیار دگرگون ساخته است(2)».

براین اساس، یک نظام فکری کارآمد و حوادث کنونی جهان زمانی می تواند مؤثر باشد که در سه حوزه ارزشی (روحی) بینشی (فکری) و دانش (علمی) هماهنگ و یکپارچه باشد و یک نوع نظام ارزشی، بر حوزه های بینش و دانش حاکم باشد. موفقیت در این زمینه ها سبب خواهد شد که جامعه فکری، فارغ از پیروی صرف و بدون آزمون روشهای آزموده شده جوامع دیگر، به تئوری ها، روش ها و سیاستگذاریهای علمی و فرهنگی خود متکی باشد و از دام سرگردانی و بلاتکلیفی ناشی از تابعیت فرهنگی جوامع دیگر، رهایی یابد.

با این نگرش، نظام فکری در هر جامعه ای ترسیم کننده اهداف و یا نظام اهداف است. نظام فکری برای رساندن جامعه به اهداف خود باید موجب تنظیم روابط و هماهنگی بین سه حوزه انگیزش (ارزش)، اندیشه (بینش) و رفتار (دانش) شود. یکی از نتایج این هماهنگی، دستیابی به اطلاعات و تفاهم اجتماعی و توسعه جامعه در ابعاد مختلف است؛ از این منظر تحقق این امر در گرو تغییر گرایشها و نیازهای جامعه و نیز تغییر در نظام فکری و ساختار علوم و کارشناسی و بالاخره، تغییر در نظام برنامه ریزی و اجرایی نهفته است.(3)

گستره و چیستی جنبش نرم افزاری تولید علم: ترکیب «تولید علم» که حالت مضاف و مضاف الیه دارد، می تواند به معنای تبدیل مجهول به معلوم باشد. در فرآیند تولید علم و نظریه پردازی منظور، واحدهای علمی و تک گزاره های علمی نیست، بلکه منظور یک شاخه علمی جدید است. تئوری پردازی به تعبیر یکی از فیلسوفان علم عبارتست از گمانه زنیهای جسورانه ای که یک دانشمند درباره هستی یا بخشی از موجودات، و یا هر پدیده دیگری می کند. سپس برای گمانه های خود، شواهد و نمونه هایی می سازد. هر چه شواهد و ادله بیشتر باشد، مطابقت آن نظریه با واقعیت محتمل تر است. در واقع شواهد و ادله برای آن نیست که یک فرضیه را به مقام نظریه برساند.

وقتی به مدد قرائن و ادله، فرضیه به نظریه تبدیل شد، در آستانه تولید علوم جدیدی قرار می گیرد. بنابراین نظریه پردازی پیش زمینه تولید علم است. تولید علم به معنای حل مسائل علمی و کشف مجهولات جزئی، هیچگاه تعطیل و متوقف نمی شود و همیشه در حوزه های معرفتی در حال نقل و انتقال بوده و توقفی نداشته است؛ اما آنچه در جامعه ما محل بحث و جدل دارد، رکود و سکونی است که مدتی است محافل علمی و نظری کشور نیز به آن مبتلا شده است. در حال حاضر، ما شاهد حرکتهای نیرومند علمی در عرصه های تولیدی نیستیم. تولید علم یعنی تحول انقلابی و اساسی که البته از سنتها نبریده و در عین تازگی، اصیل نیز می باشد. این کار امکان پذیر است و نباید از آن غفلت کرد.(4)

آنچه در حال حاضر در عرصه فعالیتهای علمی جامعه مشهود و جاریست، ترجمه، تأویل و تفسیر منابع ترجمه ای است که البته ترجمه از ملزومات نهضت علمیست ودقت نظر و پیشرفت در آن، امر بسیار مهمی است. اما نباید از نظر دور داشت که این حرکت نباید محور و مبنای جهش علمی و فکری جامعه فرهنگی قرار گیرد، بلکه شایسته است به موازات تولیدات علمی در داخل، بهره گیری از تولیدات فکری و علمی سایر جوامع در دستور کار مطالعه و تحقیق باشد. در این میان، آنچه در خور تأمل است، این است که متأسفانه در دهه های اخیر ترجمه گوی سبقت را از تولید و تحقیق ربوده و مبانی فلسفی نهضت نرم افزاری و تولید علم نیز منبعث از این رخداد علمی و اجتماعیست، بدین ترتیب، عنصر نرم افزاری که در اصطلاح جنبش نرم افزاری مورد تأکید قرار گرفته نیز، حاوی معانی و تعبیرهایی است که مشی جنبش را بیان می دارد. نرم افزار یعنی داده های اطلاعاتی، چه به شکل نوشتاری یا گفتاری یا تصویری. اما جنبش با حرکت یک تفاوت اساسی دارد. و آن اینکه، جنبش، علاوه بر حرکت نوعی جمعی بودن تحول نیز در آن نهفته است؛ یعنی حرکت نرم افزاری یک یا صد نفر را نمی توان جنبش نرم افزاری نامید، بلکه زمانی جنبش است که به یک جریان اجتماعی تبدیل شود. ثانیا؛ ویژگی بنیادی بودن تحول در مفهوم جنبش عینی و ضروری است. به عبارت دیگر؛ دگرگونی در مبانی، ساختارها و بازسازی مفاهیم؛ براساس تحول در مبانی و ساختارها و نیز پدیدار شدن تحول در نخبگان صورت می گیرد. ثالثا؛ در مفهوم جنبش، استمرار نیز نهفته است؛ یعنی حرکت مقطعی و کوتاه مدت را نمی توان جنبش نامید؛ بلکه در صورتیکه تحول بوجود آمده، همانطور که گستره مکانی دارد، به لحاظ روندی نیز دارای استمرار زمان باشد، به لحاظ تداوم تحولات هم می توان نام جنبش بر آن نهاد. بنابراین، جنبش نرم افزاری یعنی حرکت بنیادی گسترده و مستمر در عرصه اطلاعات، دانشzها و مهارتها.

بنابراین در عرصه گستره مفهومی جنبش نرم افزاری تولید علم باید اذعان داشت؛ علم، بطور کلی یک شبکه به هم پیوسته در میان تمام معارفی است که کم یا زیاد، میان آنها ارتباط وجود دارد. همچنین، هنگامی می توان از چنین جنبشی نتایج مطلوبی را انتظار داشت که این جنبش بطور هماهنگ و منسجم در همه عرصه های علمی تأثیر گذار باشد با این رویکرد، می توان چنین نتیجه گرفت که قلمرو جنبش نرم افزاری تمامی دانشها و معارف بشری است. و اگر بخواهیم در این باره بیشتر تأمل کنیم باید در ارتباط متقابل علم و عقل و دین کاوش نماییم.(5)

البته می توان با نگاهی دیگر به مقوله جنبش نرم افزاری بدین نتیجه رسید که چنین تحولی از بازخوانی دوباره مبانی، ساختارها، مؤلفه ها و مفاهیم آغاز می شود و تا ساماندهی فرهنگ و سپس تمدن سازی، ادامه می یابد. از این رو در طول تاریخ در پی چنین جنبشهایی، تمدنهایی نیز بوجود آمده است؛ زیرا تمدن نیازمند نظامی یکپارچه برای تفکر و عمل است و این نظام فکری یعنی؛ ارزشها، بینشها و دانشها. یک نظام فکری، اهدافی را ترسیم می کند. و با توجه به آن اهداف، به ساماندهی سه حوزه انگیزه (ارزش)، اندیشه (بینش)، و رفتار (دانشها و مهارتها) می پردازد. به عبارت دیگر در هر تمدن ایدئولوژی خاصی وجود دارد وارد که ظهور وافول تمدنها، به منزله ظهور و افول ایدئولوژی هاست و تا زمانی که یک ایدئولوژی، در عرصه ذهن و رفتار کارآمد و مؤثر باشد، تمدن متناسب با خود را در تاریخ به همراه خواهد داشت.(6)

در حوزه گفتمانی قلمرو و چرایی جنبش نرم افزاری تولید علم، طراح پرسشهای بنیادینی نظیر تعیین سمت وسو و تشخیص جهت گیری حرکت علمی ضروری است. آشنایی با قلمرو ماهیت گزینه مورد مطالعه، محقق را در پایه گذاری بنای محکم و استواری که بر مبنای آن بتوان ساختمانی رفیع و مستحکم ساخت، کمک شایانی می کند. در خلال این پرسش که ما چه تعریفی از جنبش داشته باشیم و مهمتر اینکه، چگونه می توان بین سؤالات امروز و دیروز ارتباط برقرار کرد؛ مسائل اولیه ای مطرح می شود که باید برای تداوم حرکت بدان پاسخ گفت. سوال مهم دیگر این است که؛ جنبش نرم افزاری هدف است یا استراتژی؟ در پاسخ باید گفت: اگر هدف است، باید دستگاههای متولی آن را به عنوان یک هدف مطرح سازند و استراتژی هایی، در راستای میل به آن طراحی نمایند و سپس وارد فاز برنامه ریزی شوند. اگر چنین نیست و جنبش نرم افزاری استراتژی است، باید اهدافی که این استراتژی را بدان می رساند، تعیین سازند و مقاطع زمانی آن را نیز معین کنند. بنابراین جنبش نرم افزاری چه هدف باشد، چه استراتژی؛ یکی از مشکلات مهم آن این است که به عنوان یک نتیجه، بستر آن چندان فراهم نیست؛ چرا که مهمترین بستر آموزش چنین جنبشی، نظام آموزشی یک جامعه است. نظام آموزشی ما از ابتدا تنها مبتنی بر محورهایی است که در تبدیل به جنبش نرم افزاری، با چالش هایی مواجه است؛ زیرا نظام آموزشی مطلوب نظامی است که بتواند به جریان فکری پویا و کارآمد منتهی شود.

 

رهیافتهای تحقق جنبش نرم افزاری و تولید علم:

نیاز به بستر جریان، از بایدهای پیش روی یک جنبش است. تحقق جنبش، امری نیست که به سرعت به وقوع بپیوندد؛ بلکه نتیجه یک سری حرکتهاست که به ایجاد جنبش منتهی می شود، اگر جنبش را به فعالیتی همگانی و فراگیر تعبیر کنیم، در این صورت نتیجه یک سری حرکتها است. در شرایط موجود چند مسئله وجود دارد که امکان وقوع جنبش نرم افزاری در کوتاه مدت را دشوار ساخته است.

بنابراین، برای عبور از این دشواری باید موانع را شناخت و به جستجو در راستای عبور از موانع پرداخت. نخست اینکه نظام آموزشی ما از ابتدا تا انتها پاسخ محور است نه سؤال محور! تمام مراحل ارزشیابی آموزشی، مبتنی بر سؤالاتی است که سیستم طرح می کند که آموزش دهندگان باید به آن پاسخ دهند؛ چنین ذهنی منفعل و پیرواست؛ چرا که دیگران برای آن سؤال طرح می کنند و او تنها پاسخگوست.(8)

از این رو در جبهه تولید علم، بیش از هر چیز، اذهان نگران و در جستجوی سؤالات، باید مبنایی برای رسیدن به پاسخها و راه حلهایی کارگشا باشند. در این زمینه باید بطور جدی اندیشید و نسبت به کاربردی کردن علوم انسانی اهتمام ورزید، زیرا تولید گری در فضای مباحث انتزاعی مجال ظهور و بروز نمی یابد. با این نگرش، در جواب این پرسش مهم که تحقق جنبش نرم افزاری نیازمند چه امکانات، تسهیلات و شرایطی است، و چگونه می توان این امکانات و شرایط را بوجود آورد؛ به برخی راهکارها اشاره می شود:

الف) شرط تحقق جنبش نرم افزاری، باور و یقین به این امر است؛ یعنی تا جامعه ای افقهای فراتر از حرکتهای جاری را نبیند، نمی تواند تحقق چنین جنبشی را انتظار داشته باشد.

از این رو کنار نهادن تعصب و خود باختگی، یا تحجر و تجددزدگی از شرایط اولیه ای هستند که زمینه ساز اقدامات بعدی محسوب می گردند. بر این اساس، جریان روشنفکری غیرملی و نیز حرکات تحجرگرایانه دو روی یک سکه اند که جز محرومیت در پیدایش جنبشهای نرم افزاری در عرصه های اجتماعی و فرهنگی، نتیجه ای ندارند. جالب اینجاست که آموزه های فرهنگی ما با نکوهش تقلید گذشتگان و تعصبات بی مورد و مذمت خود باختگی و تجددزدگی، همواره انسانها را به کوششهای متعادل و سنجیده سوق می دهد.

ب) تحقق جنبش نرم افزاری تولید علم، منوط به وجود آزادیهای مورد نیاز در عرصه نرم افزاری است. بدون شک، تحول در بنیادها، ساختارها و بازسازی مؤلفه ها و مفاهیم و ارائه طرحها و برنامه های نو و فرهنگ جدید با مقاومتهایی مواجه است و برخی خواهند کوشید تا از بوجود آمدن چنین حرکت بنیادی جلوگیری کنند. چنانکه همیشه پیام آوران و کسانی که جنبشهای نرم افزاری را در تاریخ به وجود آورده اند، با مخالفتهای بسیاری مواجه شده اند. بنابراین باید تدابیر و تمهیداتی اندیشید، تا اندیشه ها و نوآوریها فرصت کافی برای رشد و بالندگی بیابند.

ج) به هر حال از شرایط مهم پیدایش و به ثمر رسیدن جنبش نرم افزاری، به موازات ضرورت آزادیهای مورد نیاز، پذیرش نقش انتقادپذیری در این عرصه است؛ چرا که همیشه آزادی در کنار پیامدهای مثبتش، به دلیل سوءاستفاده برخی افراد، آثار منفی را نیز در پی خواهد داشت. باید کوشید تا آثار منفی، موجب محدودیت بیش از حد در قلمرو عمق آزادی نگردد.

بنابراین از این رو بایستی برخی از پیامدهای گریزناپذیر آزادی را به خاطر فواید بزرگ و مهم آن پذیرفت.

د) جنبش نرم افزاری علاوه بر شرایط لازم، به امکانات و تسهیلات بنیانی نیاز دارد که به عنوان شرایط کافی و ضروری باید مورد توجه قرار گیرد. اولین امکان پیدایش جنبش نرم افزاری، وجود نخبگان و متصدیان و نیز نهادهای تحقق بخش چنین جنبشی است و تا جامعه ای نتواند افرادی تربیت کند که از ظرفیتهای لازم برای ساخت شکنی و بازخوانی مبانی و مفاهیم برخوردار باشند، نباید در جهت دسترسی به چنین جنبشی امیدوار باشد. گذشته از نیروهای انسانی مورد نیاز، لازم است که بودجه ها و هزینه های چنین جنبشی نیز در نظر گرفته شود و از این روست که مطالعه تاریخ نشانگر آن است که تحولات نرم افزاری، هنگامی به جنبش نرم افزاری و نهایتا تمدن سازی منجر خواهد گشت که همراه با برنامه ریزی متناسب و متکی به عزم و پشتیبانی همه جانبه صورت پذیرد.(9)

نتیجه گیری:

از آنجا که جنبش نرم افزاری پدیده یا رویدادی دفعی نیست و جریانی پیوسته و مستمر است، حلقه آن از محور اساسی نخبگان، دانش پژوهان و زمامداران جامعه تشکیل می شود که نقش هر کدام در این جنبش متفاوت است؛ نخبگان باید با آگاهی از علوم نوین و بازپروری آن متناسب با آموزه های فرهنگی و نوآوریهای علمی، افق جدیدی را در عرصه علمی و فرهنگی بگشانید و بستر علمی مناسبی را برای رشد و بلوغ این جریان مهیا سازند. و اما پژوهندگان، شایسته است با فراگیری دستاوردهای علمی از فرهیختگان و همسویی با آنان در رشد و انتقال رهاوردهای علمی به نسل آینده، برای نیل به هدف راهبردی و تداوم جنبش نرم افزاری همت گمارند. کارگزاران و زمامداران جامعه نیز فراهم ساختن تسهیلات و امکانات مورد نیاز را بر عهده دارند تا با پشتیبانی از جنبش نرم افزاری، شرایط تداوم و ثمربخشی آن را مهیّا نمایند.

 

منابع

1. گلشنی، مهدی. از علم سکولار تا علم دینی. تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.

2.  مرعشی، سید جعفر. نظام فکری در آمدی بر مدیرت توسعه اجتماعی. تهران: انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، 1377.

3. کاشانی، مجتبی. «مدیران فیلسوف و سازمانهای موفق». مجله تدبیر ، شماره 63 (مرداد ماه 1375)

4. چیستی و چرایی تولید علم و جنبش نرم افزاری. روزنامه رسالت. 17/8/1382.

5.  جنبش نرم افزاری؛ گستره ها و گستراننده ها. روزنامه رسالت. 9/10/1382.

6.  جنبش نرم افزاری؛ هدف یا استراتژی؟، روزنامه جوان. 10/11/1382.

 

 

 

 نظر دهید »

بازخوانی تعاملات علمی

26 آذر 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

بازخوانی تعاملات علمی

حوزه در برهه ای از تاریخ متناسب با نیاز جامعه علمی و عینی جرکت می کرد  همین امر سبب می شد که هیچگاه این سوال بوجود نیاید که تعامل حوزه با جامعه علمی و عینی با یستی چگونه باشد. بعد از غلبه اندیشه مدرن بر فضای بین الملل شکاف عمیقی میان جامعه عینی و جامعه علمی حوزه به وجود آمد همین امر سبب شد که دانشگاه بر پروبلماتیک دنیای مدرن اشراف داشت میدان دار حل مسائل جامعه عینی گردد. البته این مسئله عملاً در فضای ایران عقیم مانند پیوندها و عقبه عمیق سنت در ایران سبب شد که ایران نه از سنت خود جدا شود و نه به دنیای مدرن ملحق گردد.

پس از انقلاب اسلامی و ایده معمار انقلاب بر حرکت اجتماعی حوزه از طرفی و ایده وحدت حوزه و دانشگاه از طرف دیگر بار مسئولیت حوزه های علمیه را چند برابر کرد. حوزه های علمیه در تلاش هستند که خود را در این وانفسای جهان مدرن با مسائل روز درگیر و با کم کردن شکاف میان جامعه علمی و عینی مرجع حل مسائل از منظر دین گردند.

این امر می طلبد که حوزه های علمیه بازاندیشی در تعاملات علمی خود را به عنوان یکی از محورهای حرکت خود قرار دهد. به نظر می رسد حوزه در تعاملات علمی خود باید بازنگری کرده و خود را در مسیر بایسته­ای قرار دهد. یکی از این بازنگری ها اتخاذ سیاست برون گرایی در تعاملات علمی است.

 

راهبرد 1) حرکت از تعامل درون­گرا به تعامل برون­گرا

به دلیل آنچه بیان شد حوزه در اقتضائات تاریخی خود تعاملات محدودی داشت که از فضای علمی خود حوزه خارج نمی شد. گاهی تعاملات برون حوزوی در حد نامه­نگاری و … وجود داشته -مثل نامه نگاری آیت الله بروجردی به شیخ شلتوت- اما این حد از تعاملات گرهی از حوزه کنونی نمی­گشاید لذا بایستی سیاست علمی حوزه علمیه از دورن­گرایی به برون­گرایی تغییر کند؛ یعنی نه تنها جامعه علمی حوزه برای حوزه ایجاد مسئله کند بلکه مسائل اجتماعی، فرهنگی و … نیز به حوزه واسپاری شود. این امر می توان هم در سطح کشور و هم در سطح بین الملل رخ دهد.

 

راهبرد 2) حرکت از تعامل یک سویه به دو سویه

حوزه نباید منتظر آن بنشیند که جامعه و دیگر نهادهای علمی کشور به سراغ او آمده و از او درخواست حل مسئله داشته باشند. این نهاد علمی باید همچون طبیبی دوار به سراغ جامعه، نهادهای علمی، دولتی و خصوصی رفته و در تعامل و بده­بستان های علمی وارد شده و همچون بازیگری فعال نقش ایفا کند.

 

راهبرد 3) همکاری فعال در حل مسائل میان رشته­ای

در دنیای کنونی تمرکز به امری محال مبدل گشته است؛ یعنی نه در قدرت تمرکز قابل پذیرفتن است -که تفکیک قوا نتیجه آن است- نه در ثروت و نه حتی در علم. ضرب المثل همه چیز را همگان دانند نیز به همین معنا مشیر است. مسائل میان­رشته­ای ما را ناگزیر از تعامل با نهادهای علمی دیگر می­کند. فقه پزشکی که از جمله میان­رشته­های پیشنهادی همین اداره است نیاز به تعامل با دانشگاه علوم پزشکی دارد. تعامل با نهادهای علمی دیگر و برخورداری از امکانات، یافته ها و … ما را در دستیابی به آنچه مدنظر است یاری­گر خواهد بود.

 

راهبرد 4) برگزاری نشست­ها، هم اندیشی­ها و کرسی­های علمی در تناسب با مسائل روز جامعه علمی و عینی

از ابزارهای علمی برای انتقال مفاهیم و دست­آوردهای علمی، نقد و به چالش کشیدن اندیشه­ها است. این امور اگر درست اجرا گردد از چندین جهت به حوزه علمیه کمک خواهد و جایگاه او را در فضای علمی تثبیت خواهد کرد.

راهبرد 5) شریک کردن نهادهای علمی رقیب در مباحثات علمی

بسیاری چنین می­پندارند که با حذف اندیشه­های رقیب در عرصه علمی جا برای اندیشه آنان بازتر خواهد شد اما چنین نیست. اندیشه و فکر چه در عرصه دین و چه غیر آن مثل رودی روان است هرچه این اندیشه قوی­تر باشد این رود خروشان­تر است. در صورتی که بتوان اندیشه های رقیب را در مباحث علمی شریک و با آنها به مباحثه پرداخت قطعا ظرافت های زیادی به کار علمی حوزه علیمه خواهد افزود. فراموش نکرده ایم که نه تنها اندیشه های رقیب بلکه اندیشه­های متخاصم در اوائل انقلاب اسلامی چه پیشرفت­هایی را حتی در عرصه دین سبب گشتند که در زمان کنونی آن پیشرفت در اندیشه و بصیرت هنوز برای همه ما جذاب است.

راهبرد 6) استفاده هرچه بیشتر از رسانه

رسانه مثل خودرو است. آنچه با این خودرو حمل می­شود اندیشه است. به محض اینکه نامی از رسانه برده می­شود برخی گمان می­کنند که منظور تلویزیون است اما رسانه فراتر از این تصور عامی است. هر نهاد علمی برای اینکه بتواند موفق باشد باید رسانه قوی هم داشته باشد. زبان یکی از قوی­ترین رسانه­هاست لذا یادگیری زبان بایستی از اهم برنامه­ها در جهت بهبود تعاملات علمی قرار گیرد. دیگر رسانه­ها نیز می­توانند نقش مفیدی را در این جهت ایفا کنند که از توضیح درباره آنها خودداری می­کنیم.

 نظر دهید »

باز آفرینی و جنبش علمی در بیانات مقام معظم رهبری دام ظله

26 آذر 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

باز آفرینی و جنبش علمی در بیانات مقام معظم رهبری دام ظله

 

 بنده با فهم این مسئله، یعنی با این فهم از مسئله‌ی کشور که کشور احتیاج دارد به یک چنین سازوکاری و به یک چنین حرکتی، از پانزده سال پیش یا اندکی بیشتر مسئله‌ی نهضت علمی و نهضت نرم‌افزاری و حرکت عظیم علمی را مطرح کردم، و خب دانشمندان، جوانها، اساتید، دانشگاه‌ها، بسیاری از بخشهای دولتهای مختلفی که سر کار آمدند استقبال کردند؛ و پیش رفت، امّا این حرکت یک حرکت روی جادّه‌ی آسفالته نیست، حرکت در اتوبان نیست. این حرکت، حرکتی است دارای مانع. این موانع را بایستی شناخت، این موانع را باید علاج کرد.

۱۳۹۵/۰۷/۲۸بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان

چشم انداز جنبش علمی

دشمن بیکار نمی‌نشیند؛ دشمن دائماً حرکت میکند. اگر بتوانند، حرکت علمی را متوقّفش میکنند؛ اگر ببینند نمی شود متوقّفش کرد، آن را منحرف میکنند.

۱۳۹۵/۰۷/۲۸بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان

جنبش نرم‌افزاری و حرکت علمی که اکنون به‌صورت «گفتمان عمومی» درآمده و دانشمندان جوان ما موفق به شکستن خطوط مرزی علم شده‌اند، باید با قدرت ادامه یابد، زیرا پیشرفت در هر عرصه‌ای، زمینه‌ساز پیشرفت‌های جدید در بخش‌های دیگر خواهد شد.

.۱۳۹۵/۰۶/۱۰. بازدید فرمانده کل قوا از نمایشگاه صنعت دفاعی و دیدار با مسئولان و متخصصان وزارت دفاع

هرجا هستید و با هر مجموعه‌ی دانشگاهی‌ که روبه‌رو میشوید، روی مسئله‌ی گفتمان تولید علم و پیشرفت علمی و جنبش نرم‌افزاری و شتاب رشد، تکیه کنید

.۱۳۹۵/۰۶/۰۳بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

شاخص ها

v    هر استادی، هر دانشجویی و هر پژوهشگری احساس بکند که تولید علم و پیشرفت علمی و جنبش نرم‌افزاری وظیفه‌ی او است که این کار را بایستی انجام بدهد.

1۳۹۵/۰۶/۰۳

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

v    اینکه من در این چند سال به دانشگاه‏ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم‏افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه این همه تأکید کرده ام، به خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.۱۳۸۸/۰۶/۰۴

بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی

v    عزت ملی در عرصه‌ی علم به این است كه جوان دانشجوی او، پژوهشگر او، عالم محقق او سعی كند مرزهای علم را درنوردد و علم را تولید كند.۱۳۸۸/۰۳/۱۴

بیانات در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان‌

v    هضت نرم‌افزاری و جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الان حدود ده سال می‌گذرد و امروز یک غوغایی راه افتاده است. چه کسی این را راه انداخته؟ من که یک کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است. وظیفه‌ی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است. نه باید تحولات را سرکوب کرد، نه باید تسلیم هر تحولی شد. خوب، این تحول برای چیست؟ برای پیشرفت. پیشرفت چیست؟ باید آن را معنا کنیم.۱۳۸۵/۰۸/۱۸

 

بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان

v    امروز خوشبختانه ما دانشمندان جوان مؤمن و تحصیل‌کرده‌های باایمان داریم که می‌توانند یک حرکت علمی فراگیر و به معنای واقعی کلمه، در عرصه‌ی علوم انسانی به وجود آورند؛ از اینها باید استفاده بشود. مواظب باشید دچار آن بت‌پرستی نشوید؛ آن کسی که در فلسفه، اقتصاد، علوم ارتباطات و سیاست، همان حرفی که از دهن یک متفکر غربی درآمده، آن را حجت می‌داند؛ حالا گاهی اوقات آن حرف هم در خود غرب نسخ شده! از این نمونه‌ها ما زیاد هم داریم. یک مطلبی را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعی یا سیاسی در غرب گفته و بعد آمدند ده تا نقد بر آن نوشته‌اند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور می‌آورد و با به‌به و چه‌چه آن را به خورد دانشجو و شاگرد و محیط خودش می‌دهد؛ از این قبیل هم داریم. چقدر براساس همین نظرات اقتصادی غربی، بانک جهانی و مجامع پولی و مالی جهانی به ملت‌ها و دولت‌ها برنامه‌ها دادند و چقدر از طرف خود غربی‌ها علیه آنها موارد نقض نوشته شده! باز هم کسانی را داریم که همان توصیه‌ها را می‌آیند عینا تکرار می‌کنند و عینا همان نسخه‌ها را می‌نویسند. این غلط است. تحقیق علمی به معنای فقط فراگیری و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست.۱۳۸۴/۱۰/۲۹

بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه‌ال

v    جنبش نرم‌افزاری، یعنی در زمینه‌ی علم، تولید علم و شكستن مرزهای علم، یك جنبش و یك حركت عظیم به وجود بیاید.۱۳۸۳/۱۰/۱۷

بیانات در دیدار جمعی از رؤسای دانشگاه‌ها

v    جنبش نرم‌افزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز كنید تا دیگران بكارند و میوه‌چینی كنند و هر مقدار از میوه را كه لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند.۱۳۸۳/۱۰/۱۷

بیانات در دیدار جمعی از رؤسای دانشگاه‌ها

v    آگاه‌سازی نسبت به مقوله‌های حساس؛ مثل علم. مسأله‌ی علم در کشور خیلی مهم است. با مطالعه‌ی دقیق و همه‌جانبه، انسان به چند سرفصل معدود می‌رسد، که یکی از آنها علم است. ما برای آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرم‌افزاری و تولید علم و اندیشه و فکر که مطرح شد، باید جدی گرفته شود. خوشبختانه زمینه‌ها کاملا آماده و استقبال هم خیلی خوب است. مردم را نسبت به مقوله‌ی علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکار گره‌گشا و پیشبرنده و مقولاتی از این قبیل حساس کنید.۱۳۸۳/۰۹/۱۱

بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما‌‌

v    زهای دانش را بشکنید. این‌که من می‌گویم نهضت نرم‌افزاری، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهای دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش می‌شود از مرزهایی که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضی رشته‌ها زودتر و در بعضی رشته‌ها دیرتر. فناوری هم همین‌طور است. علم باید ناظر به فناوری باشد. فناوری هم مرحله‌ی بسیار مهم و بالایی است. در فناوری هم می‌توانیم پیش برویم؛ همچنان‌که رفتیم.۱۳۸۳/۰۴/۱۷

بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان همدان

v    ما باید از محاصره‌ی موجود که کشورهای جهان سوم در آن قرار گرفته‌اند، خودمان را خارج کنیم. این فقط وظیفه‌ی ما نیست، بلکه وظیفه‌ی همه‌ی ملتهای دنیاست که در دوره‌ای از کاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم - که این اعتقاد با نظر خبرگان و کارشناسان فن تأیید شده است - این است که ما می‌توانیم این کار را بکنیم. این مهر «نمی‌توانیم» و «نمی‌توانید» را که یکی از بخشهای عمده‌ی سیاست فرهنگی دشمنان بوده، بایستی از ذهن خودمان پاک کنیم. البته من احساس می‌کنم که در همین زمینه هم می‌توانیم پیشرفت کنیم؛ چرا که الان می‌بینم شما استادان و دانشجویان در محافل دانشجویی، از نهضت نرم‌افزاری و تولید علم به‌عنوان شعارهای عملی و فعال یاد می‌کنید. این، خیلی موفقیت است که ما به این فکر افتاده‌ایم و این موضوع به‌صورت شعار، درخواست و خواسته درآمده است.۱۳۸۲/۰۸/۰۸

بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها

v    آنچه ما را تشجیع می‌کند که این فکر را دنبال کنیم، وجود استعدادها در داخل کشور است. اما دوستان! استعداد به تنهایی کافی نیست. تأکید بنده این است: استعداد شرط لازم است، نه شرط کافی. در کنار استعداد، تلاش و مجاهدت عالمان، اندیشمندان و استادان هم لازم است. این به معنای نفی وظیفه‌ی دستگاههای دولتی در زمینه‌هایی که وظیفه دارند نیست؛ به معنای نادیده گرفتن مشکلات اساتید هم نیست. این خود یک حقیقت و توقع بجایی است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه‌ی علم - به همان چیزی که بنده از آن به نهضت نرم‌افزاری در محیط علمی تعبیر کردم - بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاههای دولتی بزرگترین مسؤولیت را دارند.۱۳۸۱/۰۸/۲۲

بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها

v    در تولید علم باید راه نو، فکر نو و بن‌بست‌شکنی را وجهه‌ی همّت خود قرار دهید.۱۳۸۱/۰۷/۰۳

بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی

 نظر دهید »

در چیستی و چرایی بازآفرینی و بازنویسی

26 آذر 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

در چیستی و چرایی بازآفرینی[1]

کلمات مشابه بازآفرینی

بازآفرینی[2] یا Regeneration،  می تواند معادل کلماتی چون ترجمان علمی، اقتباس علمی، بازنویسی علمی و … باشد.

با این نگاه یکی از روش های تولید آثار علمی، تولید با روش بازآفرینی است. چرا که بازآفرینی به معنی؛ برگردان  متون علمی پیشین به  زبان علمی امروزی با درصدی از دخل و تصرف در محتوا و مفهوم  و تبدیل آن به اثری  مستقل و جدید  است که برای مخاطب معاصر به کار آید.

مثال بازآفرینی، هرکسی از نظر شکل و حرکات و رفتار و شیوه گفتار و راه رفتن و ..، شبیه والدین یا جدین خود است، اما با وجود همه شباهت ها شخصی منحصر به فرد و جدید است. در حقیقت فرد دیروزی در کالبدی جدید و ا خصوصیات جدید بازآفرینی شده است. و در حقیقیت شخص امروز جامع دیروز و امروز است.

بازآفرینی در عین شباهت با بازنویسی، می تواند از آن متفاوت باشد.  چرا که در بازنویسی تنها قلم جدید می شود ولی بازآفرینی خوانشی جدید از اثر بدست می دهد و در حقیقت اثر اولیه به گونه ای جدید آفریده می شود. در این روش نویسنده متن اولیه را مبنا قرار می دهد و آن را مطابق سلیقه و ذهنیات (در ادبیات) یا مطابق نیاز جامعه (در علوم انسانی) دوباره می آفریند. و به دلیل همین خلاقیت آزاد در متن اولیه می تواند تصرف جدید بنماید.

البته بدیهی است که بازآفرینی می تواند درجات و مراتبی داشته باشد و از مرتبه بازنویسی علمی اثر شروع شده تا اقتباس آزاد از آن را شامل شود.

اقتباس آزاد آن است که نویسنده با الهام گرفتن از اثر کهن، دست به آفرینشی دوباره بزند و اثر اولیه را به گونه‌ای دیگر بیافریند که اثر جدید، دقیقاً همان اثر اولیه نباشد بلکه تنها رگه‌هایی از اثر اولیه در آن دیده ‌شود. اثری مستقل، تازه و بدیع. که قدرت ارتباط گیری با مخاطب معاصر را داشته باشد.


 

اهداف و ضرورت بازآفرینی

چرا شایسته است و یا باید از بازآفرینی سخن گفت؟

بخش قابل توجهی از میراث علمی ما، میراث دینی است. میراثی که به علت بنیان های ثابت خود، نقش ترجمان علمی مبانی فکری دین و مکتب و یا در مقام شرح و تبیین آن هستند. ولی این متون همگی یا از جهت زبان علمی تخصصی هستند و یا به زبان عربی بوده و یا به چنان به آرایه های ادبی و استعاری عجین گردیده که به سلیقه و حوصله مخاطب معاصر نمی آید.

بدین جهت خطر گسست جامعه امروز از میراث علمی مذهبی وجود دارد. به ویژه در عصر اطلاعات و ارتباطات که دانش دیگر ادیان و مذاهب به سرحت و راحتی و به ساده ترین زبان و خلاصه ترین بسته های علمی به همگان عرضه می گردد. بنابراین شرط روزآمدی در عصر ارتباطات، عرضه معارف دینی به زبان روزامد است و راه این روزآمدی نه گرفتای و معطلی در تولید محتوای نوین، بلکه بازافرینی محتواهای غنی و گسترده اندیشمندان پیشین برای جامعه کنونی «بلسان قومه» است. بدین جهت بازآفرینی در حقیقت ترجمانی علمی متناسب سطح نیاز و فهم مخاطب های گوناگون از تلاش های علمی پیشین است. تا با انتقال درون مایة میراث علمی پیشینیان ضمن آشناسازی مخاطبان با گنجینة ارزشمند دانشمندان مسلمانان در عصرهای مختلف علوم دینی، به کاربردی سازی این دانش ها هم یاری رسانده باشیم. خصوصا در عرصه زن و خانواده و جنسیت، که پرسش ها فراوان و تولید علم امری زمان بر بوده و نزدیکترین راه بازآفرینی علمی است.

بایسته ها و پیش نیازها و مهارت های بازآفرینی

بازآفرینی دانش، یکی از تخصصی ترین روش های علمی است. چرا که نویسنده ای که در این عرصه گام می گذارد باید سه گانه ای از مهارت ها را داشته باشد:

-        مهارت در آشنایی با میراث علمی شیعه

-        مهارت در نویسندگی روز آمد و قدرت ترجمان علمی

-        مهارت در نیاز شناسی و قدرت انتخاب بهترین اثار برای بازآفرینی متناسب نیاز یا ضرورت

با این نگاه بازآفرینی مهارتی خاص و ویزه است.  والبته باید دانسته که این پیچیدگی باید منجر به گریز محقق از بازآفرینی به تولید علمی مستقل بگردد. چرا که اولین گام در پژوهشگری، انس با پژوهش های پیشین و بازکاوی آنان خواهد بود. به ویزه در علوم انسانی که پیشینه جایگاهی ویژه در فرایند پژوهش دارد. و اصولا پژوهشگران بزرگ کسانی بوده اند که در اولین گام بازآفرینان موفقی برای آثار پیشینیان خصوصا آثار اساتیدشان بوده اند.

بدین جهت مهمترین مهارت برای بازآفرینی، انس با مطالعه و آثار علمی پیشینان به صورت موضوعی و متمرکز و حتی جریان شناختی است. تا وقتی پژوهشگر در متن جامعه با مسائل و نیازهای دینی مواجه شد به جای توهم تولید علم که منجر به پیدایش آثار علمی کم بنیه و … می گردد، با بازآفرینی آثار متقن و علمی و فاخر به زبان روز، هم احاطه خود به دانش پیشینیان را نشان دهد و هم مهارتش را در ترجمان علمی و هم تسلطش را در پاسخگوئی به شیوه ای که کمترین حاشیه برایش ایجاد کند.

ناظر به این واقعیت:

دانش های مورد نیاز برای بازآفرینی عبارتند از

-        کتابشناسی و منبع شناسی از میراث علمی شیعه در رشته تخصصی

-        داشتن قلم علمی روزآمد

-        مخاطب شناسی

-        خلاقیت در بازسازی علمی

با توجه به این پیش نیازها، شرط موفقیت در بازآفرینی، داشتن مطالعه فراوان است. و پس از گزینش یک اثر، می طلبد که پژوهشگر به مطالعه چند باره اثر در مقام فهم اثر و مشاوره گیری در روش های بازآفرینی مفهومی و قلمی بپردازد.  برای بازنویسی صحیح، می‌توانیم موارد زیر را مد نظر قرار دهیم:

1- خواندن و فهمیدن منبع اصلی: پیش از این که قلم به دست گرفته شود، ضروری است که فهم کافی از موضوع حاصل شود. یعنی لازم است حتی در صورت لزوم، متن را چندین بار بخوانیم تا کاملاً منظور نویسنده و محتوای مطلب را درک کنیم تا حدی که بتوانیم به راحتی و به زبان خودمان محتوا را برای دیگران بیان کنیم؛

2- یادداشت‌برداری محتوا: پس از درک کامل مطلب، یادداشت‌برداری خلاصه‌وار از متن اصلی برای تنظیم موارد در ذهن‌مان کمک بسیار مؤثری است؛ البته می‌توانیم این کار را با کمی فاصله زمانی هم انجام دهیم.

اگر نتوانیم بند شمارۀ یک و دو را انجام دهیم به این معنی است که مطلب را به خوبی درک نکرده‌ایم و لذا نمی‌توانیم آن را به خوبی بازنویسی کنیم. پس نیاز به دقت و صرف زمان بیشتری برای انجام یک بازنویسی خوب داریم.

3- نوشتن محتوا با کلمات خودمان: برای این که جملات‌مان صرفاً تکرار جملات آثار گذشته نباشد باید آن چیزی را که فهمیده‌ایم، به زبان خودمان بیان کنیم؛ برای این کار، کم و زیاد کردن جملات، شکستن جملات طولانی به جمله‌ای کوتاه‌تر، ترکیب جملات کوتاه، بسط عبارات به منظور شفاف‌سازی مفهوم و … از جمله راهکارهای مؤثر به شمار می‌‌روند؛

4- استفاده از سبک نوشتاری خودمان به جای سبک نویسنده: سبک نوشتاری هر نویسنده‌ای می‌تواند منحصربه‌خود آن نویسنده باشد. برای همین است که آثاری که با وصله و پینه از بندهای دیگر متون تهیه شده‌اند، یکدستی لازم را ندارند. برای نوشتن به سبک خود، بهتر است ابتدا به تغییر ساختار جملات توجه کنیم .

5- استناد به متن اصلی: پس از بازنویسی مطالب، باید بر اساس یکی از شیوه‌های استناددهی معتبر، به منبع مورد استفاده ارجاع دهیم و یادمان باشد که هدف‌مان از این استناد این بوده که مخاطب متوجه شود کدام قسمت از متن مربوط به خودمان و کدام قسمت از متن برگرفته از ایده‌ها و متون دیگران است؛

روش های بازآفرینی

مهمترین کلمه ای که مترادف و در حقیقت روح بازآفرینی است، کلمه «وفاداری» است. وفاداری یعنی پایبدی به متن اصلی. وفاداری به متن اصلی بایسته یک بازآفرینی است. بدین منظور بازآفرین باید ابتدا با متون اصلی ارتباط عمیق مفهومی پیدا کرده و بدان مسلط گردد تا در نهایت بتواند ترجمانی عالمانه از آن اثر به زبان روز و مخاطب هم عصر خود ارائه دهد.

وفاداری به متن یعنی رعایت امانت نسبت به مفهوم و بن مایه متن مبدء و انتقال آن به متن مقصد. البته بازآفرینی مانند ترجمه نیست که در آن وفاداری به متن مبدء طلبق النعل بالنعل است بلکه وفاداری به مفهوم کلی در کنار تصرف در برخی نتایج و بازتاب های مفهوم ناظر به وضعیت زمانه است. پس در بازآفرینی نویسنده ضمن ارتباط عمیق با متن مبدء، به خود و دیدگاه و انظارش هم توجه داده ولی نه بدان حد که متن مبدء تحت الشعاع قرار گیرد.

بدین جهت بازآفرینی در دوگانه وفاداری از یک سو، در کنار شخصیت نیمه مستقل بازآفرین، متغیر خواهد بود. و متن نوین از یکسو همان متن مبدء است. و از منظر بازآفرین متن جدید است. پس به میزان تعهد و وابستگی بازآفرین به آن متن مبدء، بازآفرینی می تواند انواع و اقسام داشته باشد. و در حقیقت میزان وفاداری نویسنده به متن که در ابتدای اثر معرفی خواهد شد، درجه بازآفرینی را مشخص خواهد کرد. درجاتی همانند:

-        بازآفرینی در حد بازنویسی و تغییر قلم

-        باز آفرینی در مقام اقتباس کاملا آزاد و تصرف فراوان حتی در محتوا

-        بازآفرینی به معنی تغییر قلو و تصرف محدود در محتوا در مقام چکیده سازی

-        بازآفرینی به معنی تغییر محتوا در مواردی که نیاز به روزآمدسازی محتوا بوده است.

هشدارهای باز آفرینی

مهمترین هشدار در بازآفرینی خصوصا در سطح حوزه های علمیه … هشدار نسبت به مواجهه سطحی به آثار پیشینیان است. بدین معنا که به علت ظضف در زبان و ادبیات عرب و یا به علت عدم اشراف علمی به محتوا، تصور شود که در موضوعات جاری و یا نوپدید ، قدمای پیش از ما اثری ندارند و یا آثارشان گویا و جامع نیست و یا …، بنابراین اگر هم اقتباسی از آن صورت بگیرد تنها صورتی باشد از آن معانی و ….

پس پرهیز از فروکاستن متن و محتوا به بهانه بازآفرینی باید مهمترین دغدغه پژهشگر باشد.

 الگوهای بازآفرینی

برخی آثار منتشر شده توسط «کانون اندیشه جوان» وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، که با رویکرد بازآفرینی تولید گشته، می تواند الگویی اولیه مناسبی در این زمینه باشد.


 

بازنویسی

بازنویسی و ساده سازی کتب علمای گذشته که از دیرباز مورد توجه نویسندگان بود. در دهه های اخیر رشد چشم گیری داشته و متن های ادبی، تاریخی و مذهبی برای گروه های مختلف سنی بازنویسی شده است. در روش باز نویسی علاوه بر ساده شدن زبان، مطالب در قالب و ساختار جدیدی ارائه می شوند. در این شیوه، پس از انتخاب متن اصلی از آثار کهن و ساده نویسی آن، با تعیین عنصر زمان و مکان برای ارائه مطالب کتب کهن قالب جدید ایجاد می شود.

بازنویسی به طور معمول با واژه ی بازآفرینی همراه است اما این دو بطور کامل با هم متفاوت هستند، به گونه ای که بازنویسی، یعنی ساده کردن زبان و نوسازی متن کهن یا پیچیده است؛ در حالی که باز آفرینی یعنی آفرینش مجدّد اثر کهن، اما در باز نویسی محتوا و درون مایه ی متون تغییری نمی کند.

اوج توجه به بازنویسی به عصر قاجار و توجه وزیران دانش دوست ایرانی چون قائم مقام فراهانی بر می گردد که عنایت زیادی به موضوع ترجمه و ساده نویسی متون کهن داشته اند.

امروزه نیز کم و بیش این روند رو به افزایش است که البته به لحاظ کیفی رشد چندانی در آنها دیده نمی شود. و اکثر متون باز نویسی شده چهار چوب اصول و قابل قبولی برای گروه های سنی جوان و نوجوانان ندارند، چون بیشتر کوشیده زبان را ساده کند و به ساختار چندان توجهی نشده است.

باید توجه داشت که بازنویسی متون این نیست که متنی (شعر یا نثر) را به دو یا چند جمله خلاصه کنیم، بلکه غرض حفظ اصالت فکر و موضوع کتاب و ایجاد ساختاری جدید در قالب زبانی ساده و قابل فهم است.

ایران به سبب تاریخ دیرینه و میراث گران قدر فرهنگی و ادبی و دینی در زمینه ی ساده سازی و باز نویسی متون کهن پیشنه ای قدیمی دارد.

تعریف ها

باز نویسی( پارافریز)

تعریف های مختلفی ذکر شده که یک تعریف بیان می گردد:


 

بازنويسي، برگردان متون كهن (شعر يا نثر) به نثر امروزی و زدودن کهنگی متن از چهره آن است، بي آن‌ كه مفهوم و محتوا دگرگون شود. ( ر. ک : وبلاگ واحد ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی ، نویسنده : فاطمه ظهیری).

 

اقسام باز نویسی

تقسیم باز نویسی به لحاظ ساختار بر دو قسم است: بازنويسي ساده و بازنويسي خلاّق.

بازنويسي ساده:  

باز نویسی ساده به مفهوم زبان امروزي و زبان معيار درآوردن متن کهن فارسي است.

بازنويسي خلّاق:  

در باز نویسی خلاّق، با تزريق ديدگاه، انديشه هاي جديد و فضاسازي و شخصيّت پردازي و افزودن مضمون هاي ديگر، ساختاري تازه مي آفريند. به معناي ديگر نويسنده در اين تکنيک بازنويسي، اثر را با توانش و کيفيت بيان تازه تر باز توليد مي کند و با تاکيد بر زواياي پنهان رويدادها و ايجاد صحنه ها و تصاوير متنوع به همراه گفت وگوهاي زنده و پرتحرّک، جنبه هاي نمايشي اثر پيشين را قوت مي بخشد.

اصول و قواعد کلی بازنویسی

اصول و قواعدی که در باز نویسی می بایست رعایت شود تا بازنویسی قابل قبول باشد به شرح ذیل می باشد:

1.      نویسنده بازنویس می بایست آشنایی کامل با متن اصلی( ازلحاظ شکل و محتوای اثر) داشته تا بتواند در انتخاب متن آثار بزرگان و بازنویسی آن موفق عمل کند. کار نویسنده بازنویس جذاب کردن متون و پیام های اثرکهن است. بنابراین می بایست محتوا و پیام اثر را به درستی درک کرده باشد تا بتواند با هوشمندی و شگردی خاص جانی تازه به کالبد خاک گرفته و مهجور آثار کهن بدمد. بی شک تغییر زبان به تنهایی سبب جذابیت و جان بخشیدن به اثر نخواهد شد، بلکه سبب بی اعتباری اثر کهن نیز خواهد شد و گاه از ارزش اثر نیز می کاهد.

2.      بازنویس مجاز نیست هیچ گونه تغییر یا تحریفی در مضمون و محتوای اصلی متن وارد آورد. زیرا با این کار وارد حیطه بازآفرینی شده است که اصول و قواعد خاص خودش را دارد.در بازنویسی باید به بن مایه های اصلی متن توجه شودسپس تمام چیزهایی را که برای نوشتن یک داستان باید بدان توجه شود رعایت کند. بازنویس باید کل محتوای اثر اصلی را در خود حفظ کند و پیام آن را به تمامی منتقل نماید (مفهوم و هدف متن اصلی در بازنویسی دیده شود).

3.      در بازنویسی می بایست کل مضمون بازنویسی شود نه سطر به سطر.

4.      باز نویس باید سبب برانگیختن کنجکاوی خواننده به شناخت متن اصلی شود. همچنین در بازنویسی، مسائل عاطفی، فرهنگی و زبانی و ذهنی مخاطبان مورد توجه قرار می گیرد .

5.      گفتگوها، حوادث، شخصیت ها، زبان و لحن، توصیف ها از جمله این عناصر هستند. توجه به این عناصر و شگردها می تواند ابتکاراتی باشدکه انسان پر تحرک و کم حوصله امروزی را با فرهنگ گذشته اش ارتباط دهد.

6.       یک اثر خوب بازنویسی شده، بیانگر مهارت نویسنده ای هوشمند و زبردست است که با ابزار زبان و بیان مناسب بین میراث کهن و عصر جدید ارتباط برقرار کرده است.

7.      اصول نگارش زبان و ادب فارسی و اصول مهم ساده نویسی برای کودکان و نوجوانان رعایت شود .

8.      ضمن توجه به ظرافت های ادبی، متن متناسب با شرایط گروه سنی مخاطب باشد و سعی شود از استخوان بندی و سبک نوشته اصلی عدول نشود. ( ر. ک: وبلاگ واحد ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی ، نویسنده : فاطمه ظهیری، دوشنبه هفتم تیر 1389؛)

نمونه  بازنویسی:  پارسای گرفتار شاکر (حکایت گلستان سعدی)

پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی شد مدتها در آن رنجور بود و شکرخدای، عزوجل، علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت : شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.

بازنویسی : روزی یک مرد با تقوا داشت از جنگل عبور می کرد پرتوهای خورشید از لابه لای درختان گذشته بود صورت مرد را نوازش می کرد درختان سر به فلک کشیده از خواب بیدار شده بودند و از اینکه خورشید نوازششان می کرد خوشحال بودند و می خندیدند. با لبخندشان خورشید را تشویق می کردند تا بیشتر نوازششان کند. مرد با تقوا در جنگل نشسته بود و با خدای خود گفتگو می کرد ناگهان صدای غرش پلنگی او را از نیایش باز داشت تا آمد تکانی به خود بدهد و خود را جمع و جور کند پلنگ بازوی او را به دندان گرفت .

مرد گفت لااله الاالله. در همین زمان پلنگ افتاد مُرد. برای درمان پیش پزشکان زیادی رفت اما زخم دستش خوب نشد ولی او باز هم دائم در راز و نیاز با خدا به سر می برد. یکی از دوستانش به دیدن او آمد و گفت : برای چه اینقدر خدا راشکر می کنی؟ مرد با تقوا گفت دوست عزیزم شکر می گویم که به بیماری و درد گرفتارم نه به گناه و معصیت.


محمد رضایی
[2] . فرهنگ فارسی معین دوباره آفریدن چیزی .

 نظر دهید »

شعار و نامگذاری هفته پژوهش در سال 97

26 آذر 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

 معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران ضمن گرامی داشت و تبریک هفته پژوهش؛ عناوین روزهای هفته پژوهش امسال را که ذیل رویکرد محوری سال یعنی «بازآفرینی آثار و نظریات علمی» با محوریت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد؛ به شرح جدول زیر اعلام می­دارد تا سرلوحۀ اقدامات گرامیداشت این هفته گردد:

 
ایام هفته
تاریخ
عناوین
1         
شنبه
24/9/97
بازآفرینی؛ ماهیت و بایسته ها
2         
یک‌شنبه
25/9/97
بازآفرینی مفاهیم نظری انقلاب اسلامی
3         
دوشنبه
26/9/97
بازآفرینی و جنبش علمی
4         
سه‌شنبه
27/9/97
بازخوانی تعاملات علمی
5         
چهارشنبه
28/9/97
بازآفرینی و رسالت علمی فرهیختگان

 
6         
پنج‌شنبه
29/9/97
بازآفرینی میراث گران بهای علمی
 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 183

جستجو

تصاویر

اوقات شرعی

ذکر روز

حدیث روز

















دريافت کد
 لوگوي سايت مراجع معظم تقليد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس