بازخوانی تعاملات علمی
بازخوانی تعاملات علمی
حوزه در برهه ای از تاریخ متناسب با نیاز جامعه علمی و عینی جرکت می کرد همین امر سبب می شد که هیچگاه این سوال بوجود نیاید که تعامل حوزه با جامعه علمی و عینی با یستی چگونه باشد. بعد از غلبه اندیشه مدرن بر فضای بین الملل شکاف عمیقی میان جامعه عینی و جامعه علمی حوزه به وجود آمد همین امر سبب شد که دانشگاه بر پروبلماتیک دنیای مدرن اشراف داشت میدان دار حل مسائل جامعه عینی گردد. البته این مسئله عملاً در فضای ایران عقیم مانند پیوندها و عقبه عمیق سنت در ایران سبب شد که ایران نه از سنت خود جدا شود و نه به دنیای مدرن ملحق گردد.
پس از انقلاب اسلامی و ایده معمار انقلاب بر حرکت اجتماعی حوزه از طرفی و ایده وحدت حوزه و دانشگاه از طرف دیگر بار مسئولیت حوزه های علمیه را چند برابر کرد. حوزه های علمیه در تلاش هستند که خود را در این وانفسای جهان مدرن با مسائل روز درگیر و با کم کردن شکاف میان جامعه علمی و عینی مرجع حل مسائل از منظر دین گردند.
این امر می طلبد که حوزه های علمیه بازاندیشی در تعاملات علمی خود را به عنوان یکی از محورهای حرکت خود قرار دهد. به نظر می رسد حوزه در تعاملات علمی خود باید بازنگری کرده و خود را در مسیر بایستهای قرار دهد. یکی از این بازنگری ها اتخاذ سیاست برون گرایی در تعاملات علمی است.
راهبرد 1) حرکت از تعامل درونگرا به تعامل برونگرا
به دلیل آنچه بیان شد حوزه در اقتضائات تاریخی خود تعاملات محدودی داشت که از فضای علمی خود حوزه خارج نمی شد. گاهی تعاملات برون حوزوی در حد نامهنگاری و … وجود داشته -مثل نامه نگاری آیت الله بروجردی به شیخ شلتوت- اما این حد از تعاملات گرهی از حوزه کنونی نمیگشاید لذا بایستی سیاست علمی حوزه علمیه از دورنگرایی به برونگرایی تغییر کند؛ یعنی نه تنها جامعه علمی حوزه برای حوزه ایجاد مسئله کند بلکه مسائل اجتماعی، فرهنگی و … نیز به حوزه واسپاری شود. این امر می توان هم در سطح کشور و هم در سطح بین الملل رخ دهد.
راهبرد 2) حرکت از تعامل یک سویه به دو سویه
حوزه نباید منتظر آن بنشیند که جامعه و دیگر نهادهای علمی کشور به سراغ او آمده و از او درخواست حل مسئله داشته باشند. این نهاد علمی باید همچون طبیبی دوار به سراغ جامعه، نهادهای علمی، دولتی و خصوصی رفته و در تعامل و بدهبستان های علمی وارد شده و همچون بازیگری فعال نقش ایفا کند.
راهبرد 3) همکاری فعال در حل مسائل میان رشتهای
در دنیای کنونی تمرکز به امری محال مبدل گشته است؛ یعنی نه در قدرت تمرکز قابل پذیرفتن است -که تفکیک قوا نتیجه آن است- نه در ثروت و نه حتی در علم. ضرب المثل همه چیز را همگان دانند نیز به همین معنا مشیر است. مسائل میانرشتهای ما را ناگزیر از تعامل با نهادهای علمی دیگر میکند. فقه پزشکی که از جمله میانرشتههای پیشنهادی همین اداره است نیاز به تعامل با دانشگاه علوم پزشکی دارد. تعامل با نهادهای علمی دیگر و برخورداری از امکانات، یافته ها و … ما را در دستیابی به آنچه مدنظر است یاریگر خواهد بود.
راهبرد 4) برگزاری نشستها، هم اندیشیها و کرسیهای علمی در تناسب با مسائل روز جامعه علمی و عینی
از ابزارهای علمی برای انتقال مفاهیم و دستآوردهای علمی، نقد و به چالش کشیدن اندیشهها است. این امور اگر درست اجرا گردد از چندین جهت به حوزه علمیه کمک خواهد و جایگاه او را در فضای علمی تثبیت خواهد کرد.
راهبرد 5) شریک کردن نهادهای علمی رقیب در مباحثات علمی
بسیاری چنین میپندارند که با حذف اندیشههای رقیب در عرصه علمی جا برای اندیشه آنان بازتر خواهد شد اما چنین نیست. اندیشه و فکر چه در عرصه دین و چه غیر آن مثل رودی روان است هرچه این اندیشه قویتر باشد این رود خروشانتر است. در صورتی که بتوان اندیشه های رقیب را در مباحث علمی شریک و با آنها به مباحثه پرداخت قطعا ظرافت های زیادی به کار علمی حوزه علیمه خواهد افزود. فراموش نکرده ایم که نه تنها اندیشه های رقیب بلکه اندیشههای متخاصم در اوائل انقلاب اسلامی چه پیشرفتهایی را حتی در عرصه دین سبب گشتند که در زمان کنونی آن پیشرفت در اندیشه و بصیرت هنوز برای همه ما جذاب است.
راهبرد 6) استفاده هرچه بیشتر از رسانه
رسانه مثل خودرو است. آنچه با این خودرو حمل میشود اندیشه است. به محض اینکه نامی از رسانه برده میشود برخی گمان میکنند که منظور تلویزیون است اما رسانه فراتر از این تصور عامی است. هر نهاد علمی برای اینکه بتواند موفق باشد باید رسانه قوی هم داشته باشد. زبان یکی از قویترین رسانههاست لذا یادگیری زبان بایستی از اهم برنامهها در جهت بهبود تعاملات علمی قرار گیرد. دیگر رسانهها نیز میتوانند نقش مفیدی را در این جهت ایفا کنند که از توضیح درباره آنها خودداری میکنیم.