در چیستی و چرایی بازآفرینی و بازنویسی
در چیستی و چرایی بازآفرینی[1]
کلمات مشابه بازآفرینی
بازآفرینی[2] یا Regeneration، می تواند معادل کلماتی چون ترجمان علمی، اقتباس علمی، بازنویسی علمی و … باشد.
با این نگاه یکی از روش های تولید آثار علمی، تولید با روش بازآفرینی است. چرا که بازآفرینی به معنی؛ برگردان متون علمی پیشین به زبان علمی امروزی با درصدی از دخل و تصرف در محتوا و مفهوم و تبدیل آن به اثری مستقل و جدید است که برای مخاطب معاصر به کار آید.
مثال بازآفرینی، هرکسی از نظر شکل و حرکات و رفتار و شیوه گفتار و راه رفتن و ..، شبیه والدین یا جدین خود است، اما با وجود همه شباهت ها شخصی منحصر به فرد و جدید است. در حقیقت فرد دیروزی در کالبدی جدید و ا خصوصیات جدید بازآفرینی شده است. و در حقیقیت شخص امروز جامع دیروز و امروز است.
بازآفرینی در عین شباهت با بازنویسی، می تواند از آن متفاوت باشد. چرا که در بازنویسی تنها قلم جدید می شود ولی بازآفرینی خوانشی جدید از اثر بدست می دهد و در حقیقت اثر اولیه به گونه ای جدید آفریده می شود. در این روش نویسنده متن اولیه را مبنا قرار می دهد و آن را مطابق سلیقه و ذهنیات (در ادبیات) یا مطابق نیاز جامعه (در علوم انسانی) دوباره می آفریند. و به دلیل همین خلاقیت آزاد در متن اولیه می تواند تصرف جدید بنماید.
البته بدیهی است که بازآفرینی می تواند درجات و مراتبی داشته باشد و از مرتبه بازنویسی علمی اثر شروع شده تا اقتباس آزاد از آن را شامل شود.
اقتباس آزاد آن است که نویسنده با الهام گرفتن از اثر کهن، دست به آفرینشی دوباره بزند و اثر اولیه را به گونهای دیگر بیافریند که اثر جدید، دقیقاً همان اثر اولیه نباشد بلکه تنها رگههایی از اثر اولیه در آن دیده شود. اثری مستقل، تازه و بدیع. که قدرت ارتباط گیری با مخاطب معاصر را داشته باشد.
اهداف و ضرورت بازآفرینی
چرا شایسته است و یا باید از بازآفرینی سخن گفت؟
بخش قابل توجهی از میراث علمی ما، میراث دینی است. میراثی که به علت بنیان های ثابت خود، نقش ترجمان علمی مبانی فکری دین و مکتب و یا در مقام شرح و تبیین آن هستند. ولی این متون همگی یا از جهت زبان علمی تخصصی هستند و یا به زبان عربی بوده و یا به چنان به آرایه های ادبی و استعاری عجین گردیده که به سلیقه و حوصله مخاطب معاصر نمی آید.
بدین جهت خطر گسست جامعه امروز از میراث علمی مذهبی وجود دارد. به ویژه در عصر اطلاعات و ارتباطات که دانش دیگر ادیان و مذاهب به سرحت و راحتی و به ساده ترین زبان و خلاصه ترین بسته های علمی به همگان عرضه می گردد. بنابراین شرط روزآمدی در عصر ارتباطات، عرضه معارف دینی به زبان روزامد است و راه این روزآمدی نه گرفتای و معطلی در تولید محتوای نوین، بلکه بازافرینی محتواهای غنی و گسترده اندیشمندان پیشین برای جامعه کنونی «بلسان قومه» است. بدین جهت بازآفرینی در حقیقت ترجمانی علمی متناسب سطح نیاز و فهم مخاطب های گوناگون از تلاش های علمی پیشین است. تا با انتقال درون مایة میراث علمی پیشینیان ضمن آشناسازی مخاطبان با گنجینة ارزشمند دانشمندان مسلمانان در عصرهای مختلف علوم دینی، به کاربردی سازی این دانش ها هم یاری رسانده باشیم. خصوصا در عرصه زن و خانواده و جنسیت، که پرسش ها فراوان و تولید علم امری زمان بر بوده و نزدیکترین راه بازآفرینی علمی است.
بایسته ها و پیش نیازها و مهارت های بازآفرینی
بازآفرینی دانش، یکی از تخصصی ترین روش های علمی است. چرا که نویسنده ای که در این عرصه گام می گذارد باید سه گانه ای از مهارت ها را داشته باشد:
- مهارت در آشنایی با میراث علمی شیعه
- مهارت در نویسندگی روز آمد و قدرت ترجمان علمی
- مهارت در نیاز شناسی و قدرت انتخاب بهترین اثار برای بازآفرینی متناسب نیاز یا ضرورت
با این نگاه بازآفرینی مهارتی خاص و ویزه است. والبته باید دانسته که این پیچیدگی باید منجر به گریز محقق از بازآفرینی به تولید علمی مستقل بگردد. چرا که اولین گام در پژوهشگری، انس با پژوهش های پیشین و بازکاوی آنان خواهد بود. به ویزه در علوم انسانی که پیشینه جایگاهی ویژه در فرایند پژوهش دارد. و اصولا پژوهشگران بزرگ کسانی بوده اند که در اولین گام بازآفرینان موفقی برای آثار پیشینیان خصوصا آثار اساتیدشان بوده اند.
بدین جهت مهمترین مهارت برای بازآفرینی، انس با مطالعه و آثار علمی پیشینان به صورت موضوعی و متمرکز و حتی جریان شناختی است. تا وقتی پژوهشگر در متن جامعه با مسائل و نیازهای دینی مواجه شد به جای توهم تولید علم که منجر به پیدایش آثار علمی کم بنیه و … می گردد، با بازآفرینی آثار متقن و علمی و فاخر به زبان روز، هم احاطه خود به دانش پیشینیان را نشان دهد و هم مهارتش را در ترجمان علمی و هم تسلطش را در پاسخگوئی به شیوه ای که کمترین حاشیه برایش ایجاد کند.
ناظر به این واقعیت:
دانش های مورد نیاز برای بازآفرینی عبارتند از
- کتابشناسی و منبع شناسی از میراث علمی شیعه در رشته تخصصی
- داشتن قلم علمی روزآمد
- مخاطب شناسی
- خلاقیت در بازسازی علمی
با توجه به این پیش نیازها، شرط موفقیت در بازآفرینی، داشتن مطالعه فراوان است. و پس از گزینش یک اثر، می طلبد که پژوهشگر به مطالعه چند باره اثر در مقام فهم اثر و مشاوره گیری در روش های بازآفرینی مفهومی و قلمی بپردازد. برای بازنویسی صحیح، میتوانیم موارد زیر را مد نظر قرار دهیم:
1- خواندن و فهمیدن منبع اصلی: پیش از این که قلم به دست گرفته شود، ضروری است که فهم کافی از موضوع حاصل شود. یعنی لازم است حتی در صورت لزوم، متن را چندین بار بخوانیم تا کاملاً منظور نویسنده و محتوای مطلب را درک کنیم تا حدی که بتوانیم به راحتی و به زبان خودمان محتوا را برای دیگران بیان کنیم؛
2- یادداشتبرداری محتوا: پس از درک کامل مطلب، یادداشتبرداری خلاصهوار از متن اصلی برای تنظیم موارد در ذهنمان کمک بسیار مؤثری است؛ البته میتوانیم این کار را با کمی فاصله زمانی هم انجام دهیم.
اگر نتوانیم بند شمارۀ یک و دو را انجام دهیم به این معنی است که مطلب را به خوبی درک نکردهایم و لذا نمیتوانیم آن را به خوبی بازنویسی کنیم. پس نیاز به دقت و صرف زمان بیشتری برای انجام یک بازنویسی خوب داریم.
3- نوشتن محتوا با کلمات خودمان: برای این که جملاتمان صرفاً تکرار جملات آثار گذشته نباشد باید آن چیزی را که فهمیدهایم، به زبان خودمان بیان کنیم؛ برای این کار، کم و زیاد کردن جملات، شکستن جملات طولانی به جملهای کوتاهتر، ترکیب جملات کوتاه، بسط عبارات به منظور شفافسازی مفهوم و … از جمله راهکارهای مؤثر به شمار میروند؛
4- استفاده از سبک نوشتاری خودمان به جای سبک نویسنده: سبک نوشتاری هر نویسندهای میتواند منحصربهخود آن نویسنده باشد. برای همین است که آثاری که با وصله و پینه از بندهای دیگر متون تهیه شدهاند، یکدستی لازم را ندارند. برای نوشتن به سبک خود، بهتر است ابتدا به تغییر ساختار جملات توجه کنیم .
5- استناد به متن اصلی: پس از بازنویسی مطالب، باید بر اساس یکی از شیوههای استناددهی معتبر، به منبع مورد استفاده ارجاع دهیم و یادمان باشد که هدفمان از این استناد این بوده که مخاطب متوجه شود کدام قسمت از متن مربوط به خودمان و کدام قسمت از متن برگرفته از ایدهها و متون دیگران است؛
روش های بازآفرینی
مهمترین کلمه ای که مترادف و در حقیقت روح بازآفرینی است، کلمه «وفاداری» است. وفاداری یعنی پایبدی به متن اصلی. وفاداری به متن اصلی بایسته یک بازآفرینی است. بدین منظور بازآفرین باید ابتدا با متون اصلی ارتباط عمیق مفهومی پیدا کرده و بدان مسلط گردد تا در نهایت بتواند ترجمانی عالمانه از آن اثر به زبان روز و مخاطب هم عصر خود ارائه دهد.
وفاداری به متن یعنی رعایت امانت نسبت به مفهوم و بن مایه متن مبدء و انتقال آن به متن مقصد. البته بازآفرینی مانند ترجمه نیست که در آن وفاداری به متن مبدء طلبق النعل بالنعل است بلکه وفاداری به مفهوم کلی در کنار تصرف در برخی نتایج و بازتاب های مفهوم ناظر به وضعیت زمانه است. پس در بازآفرینی نویسنده ضمن ارتباط عمیق با متن مبدء، به خود و دیدگاه و انظارش هم توجه داده ولی نه بدان حد که متن مبدء تحت الشعاع قرار گیرد.
بدین جهت بازآفرینی در دوگانه وفاداری از یک سو، در کنار شخصیت نیمه مستقل بازآفرین، متغیر خواهد بود. و متن نوین از یکسو همان متن مبدء است. و از منظر بازآفرین متن جدید است. پس به میزان تعهد و وابستگی بازآفرین به آن متن مبدء، بازآفرینی می تواند انواع و اقسام داشته باشد. و در حقیقت میزان وفاداری نویسنده به متن که در ابتدای اثر معرفی خواهد شد، درجه بازآفرینی را مشخص خواهد کرد. درجاتی همانند:
- بازآفرینی در حد بازنویسی و تغییر قلم
- باز آفرینی در مقام اقتباس کاملا آزاد و تصرف فراوان حتی در محتوا
- بازآفرینی به معنی تغییر قلو و تصرف محدود در محتوا در مقام چکیده سازی
- بازآفرینی به معنی تغییر محتوا در مواردی که نیاز به روزآمدسازی محتوا بوده است.
هشدارهای باز آفرینی
مهمترین هشدار در بازآفرینی خصوصا در سطح حوزه های علمیه … هشدار نسبت به مواجهه سطحی به آثار پیشینیان است. بدین معنا که به علت ظضف در زبان و ادبیات عرب و یا به علت عدم اشراف علمی به محتوا، تصور شود که در موضوعات جاری و یا نوپدید ، قدمای پیش از ما اثری ندارند و یا آثارشان گویا و جامع نیست و یا …، بنابراین اگر هم اقتباسی از آن صورت بگیرد تنها صورتی باشد از آن معانی و ….
پس پرهیز از فروکاستن متن و محتوا به بهانه بازآفرینی باید مهمترین دغدغه پژهشگر باشد.
الگوهای بازآفرینی
برخی آثار منتشر شده توسط «کانون اندیشه جوان» وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، که با رویکرد بازآفرینی تولید گشته، می تواند الگویی اولیه مناسبی در این زمینه باشد.
بازنویسی
بازنویسی و ساده سازی کتب علمای گذشته که از دیرباز مورد توجه نویسندگان بود. در دهه های اخیر رشد چشم گیری داشته و متن های ادبی، تاریخی و مذهبی برای گروه های مختلف سنی بازنویسی شده است. در روش باز نویسی علاوه بر ساده شدن زبان، مطالب در قالب و ساختار جدیدی ارائه می شوند. در این شیوه، پس از انتخاب متن اصلی از آثار کهن و ساده نویسی آن، با تعیین عنصر زمان و مکان برای ارائه مطالب کتب کهن قالب جدید ایجاد می شود.
بازنویسی به طور معمول با واژه ی بازآفرینی همراه است اما این دو بطور کامل با هم متفاوت هستند، به گونه ای که بازنویسی، یعنی ساده کردن زبان و نوسازی متن کهن یا پیچیده است؛ در حالی که باز آفرینی یعنی آفرینش مجدّد اثر کهن، اما در باز نویسی محتوا و درون مایه ی متون تغییری نمی کند.
اوج توجه به بازنویسی به عصر قاجار و توجه وزیران دانش دوست ایرانی چون قائم مقام فراهانی بر می گردد که عنایت زیادی به موضوع ترجمه و ساده نویسی متون کهن داشته اند.
امروزه نیز کم و بیش این روند رو به افزایش است که البته به لحاظ کیفی رشد چندانی در آنها دیده نمی شود. و اکثر متون باز نویسی شده چهار چوب اصول و قابل قبولی برای گروه های سنی جوان و نوجوانان ندارند، چون بیشتر کوشیده زبان را ساده کند و به ساختار چندان توجهی نشده است.
باید توجه داشت که بازنویسی متون این نیست که متنی (شعر یا نثر) را به دو یا چند جمله خلاصه کنیم، بلکه غرض حفظ اصالت فکر و موضوع کتاب و ایجاد ساختاری جدید در قالب زبانی ساده و قابل فهم است.
ایران به سبب تاریخ دیرینه و میراث گران قدر فرهنگی و ادبی و دینی در زمینه ی ساده سازی و باز نویسی متون کهن پیشنه ای قدیمی دارد.
تعریف ها
باز نویسی( پارافریز)
تعریف های مختلفی ذکر شده که یک تعریف بیان می گردد:
بازنويسي، برگردان متون كهن (شعر يا نثر) به نثر امروزی و زدودن کهنگی متن از چهره آن است، بي آن كه مفهوم و محتوا دگرگون شود. ( ر. ک : وبلاگ واحد ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی ، نویسنده : فاطمه ظهیری).
اقسام باز نویسی
تقسیم باز نویسی به لحاظ ساختار بر دو قسم است: بازنويسي ساده و بازنويسي خلاّق.
بازنويسي ساده:
باز نویسی ساده به مفهوم زبان امروزي و زبان معيار درآوردن متن کهن فارسي است.
بازنويسي خلّاق:
در باز نویسی خلاّق، با تزريق ديدگاه، انديشه هاي جديد و فضاسازي و شخصيّت پردازي و افزودن مضمون هاي ديگر، ساختاري تازه مي آفريند. به معناي ديگر نويسنده در اين تکنيک بازنويسي، اثر را با توانش و کيفيت بيان تازه تر باز توليد مي کند و با تاکيد بر زواياي پنهان رويدادها و ايجاد صحنه ها و تصاوير متنوع به همراه گفت وگوهاي زنده و پرتحرّک، جنبه هاي نمايشي اثر پيشين را قوت مي بخشد.
اصول و قواعد کلی بازنویسی
اصول و قواعدی که در باز نویسی می بایست رعایت شود تا بازنویسی قابل قبول باشد به شرح ذیل می باشد:
1. نویسنده بازنویس می بایست آشنایی کامل با متن اصلی( ازلحاظ شکل و محتوای اثر) داشته تا بتواند در انتخاب متن آثار بزرگان و بازنویسی آن موفق عمل کند. کار نویسنده بازنویس جذاب کردن متون و پیام های اثرکهن است. بنابراین می بایست محتوا و پیام اثر را به درستی درک کرده باشد تا بتواند با هوشمندی و شگردی خاص جانی تازه به کالبد خاک گرفته و مهجور آثار کهن بدمد. بی شک تغییر زبان به تنهایی سبب جذابیت و جان بخشیدن به اثر نخواهد شد، بلکه سبب بی اعتباری اثر کهن نیز خواهد شد و گاه از ارزش اثر نیز می کاهد.
2. بازنویس مجاز نیست هیچ گونه تغییر یا تحریفی در مضمون و محتوای اصلی متن وارد آورد. زیرا با این کار وارد حیطه بازآفرینی شده است که اصول و قواعد خاص خودش را دارد.در بازنویسی باید به بن مایه های اصلی متن توجه شودسپس تمام چیزهایی را که برای نوشتن یک داستان باید بدان توجه شود رعایت کند. بازنویس باید کل محتوای اثر اصلی را در خود حفظ کند و پیام آن را به تمامی منتقل نماید (مفهوم و هدف متن اصلی در بازنویسی دیده شود).
3. در بازنویسی می بایست کل مضمون بازنویسی شود نه سطر به سطر.
4. باز نویس باید سبب برانگیختن کنجکاوی خواننده به شناخت متن اصلی شود. همچنین در بازنویسی، مسائل عاطفی، فرهنگی و زبانی و ذهنی مخاطبان مورد توجه قرار می گیرد .
5. گفتگوها، حوادث، شخصیت ها، زبان و لحن، توصیف ها از جمله این عناصر هستند. توجه به این عناصر و شگردها می تواند ابتکاراتی باشدکه انسان پر تحرک و کم حوصله امروزی را با فرهنگ گذشته اش ارتباط دهد.
6. یک اثر خوب بازنویسی شده، بیانگر مهارت نویسنده ای هوشمند و زبردست است که با ابزار زبان و بیان مناسب بین میراث کهن و عصر جدید ارتباط برقرار کرده است.
7. اصول نگارش زبان و ادب فارسی و اصول مهم ساده نویسی برای کودکان و نوجوانان رعایت شود .
8. ضمن توجه به ظرافت های ادبی، متن متناسب با شرایط گروه سنی مخاطب باشد و سعی شود از استخوان بندی و سبک نوشته اصلی عدول نشود. ( ر. ک: وبلاگ واحد ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان مرکزی ، نویسنده : فاطمه ظهیری، دوشنبه هفتم تیر 1389؛)
نمونه بازنویسی: پارسای گرفتار شاکر (حکایت گلستان سعدی)
پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی شد مدتها در آن رنجور بود و شکرخدای، عزوجل، علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت : شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
بازنویسی : روزی یک مرد با تقوا داشت از جنگل عبور می کرد پرتوهای خورشید از لابه لای درختان گذشته بود صورت مرد را نوازش می کرد درختان سر به فلک کشیده از خواب بیدار شده بودند و از اینکه خورشید نوازششان می کرد خوشحال بودند و می خندیدند. با لبخندشان خورشید را تشویق می کردند تا بیشتر نوازششان کند. مرد با تقوا در جنگل نشسته بود و با خدای خود گفتگو می کرد ناگهان صدای غرش پلنگی او را از نیایش باز داشت تا آمد تکانی به خود بدهد و خود را جمع و جور کند پلنگ بازوی او را به دندان گرفت .
مرد گفت لااله الاالله. در همین زمان پلنگ افتاد مُرد. برای درمان پیش پزشکان زیادی رفت اما زخم دستش خوب نشد ولی او باز هم دائم در راز و نیاز با خدا به سر می برد. یکی از دوستانش به دیدن او آمد و گفت : برای چه اینقدر خدا راشکر می کنی؟ مرد با تقوا گفت دوست عزیزم شکر می گویم که به بیماری و درد گرفتارم نه به گناه و معصیت.
محمد رضایی
[2] . فرهنگ فارسی معین دوباره آفریدن چیزی .