تكنيك برقراري ارتباط با ديگران
مي توان گفت هدف از انجام هر كاري در اين دنيا آن است كه به احساس بهتري برسيد. انگشت روي هر امري بگذاريد به شما نشان خواهم داد كه هدف و مقصود همين است. شايد بگوييد تنها هدف و مقصود از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه به آنها كمك كنيد يا دنيا را به جاي بهتري تبديل نماييد يا بر زندگي ديگران تأثير مثبت بگذاريد يا ….
حال چرا بايد بخواهيد به ديگران كمك كنيد يا دنيا را به جاي بهتري تبديل سازيد يا …. چون فكر مي كنيد با انجام اين كارها مي توانيد خوشحال تر باشيد. بعضي ها مي گويند هدف و مقصود از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه افكار و احساساتشان را با هم سهيم شوند. چرا بايد بخواهند كه افكار و احساساتشان را با ديگران سهيم شوند؟ چون اين كار احساس خوبي به آنها مي دهد. ممكن است بگوييد هدف و مقصود من از برقراري ارتباط با ديگران آن است كه به خلق كمكي كرده باشم. چرا بايد بخواهيد به خلق كمك كنيد؟ چون این كار حال شما را خوب مي کند و به شما احساس بهتري مي دهد بعضي ها مي گويند: تنها هدف و مقصود من از برقراري ارتباط آن است كه انرژي خود را تخليه نمايم چرا بايد انرژي خود را تخليه كنيد؟ چون اين كار به شما احساس خوبي مي دهد و يا برخي مي گويند مي خواهم از شر احساسات منفي خلاص شوم چرا بايد احساسات منفي خود خلاص شويد؟ چون مي خواهيد احساس بهتري داشته باشيد و خوشحال باشيد. حال اين سوال را يكبار ديگر مطرح مي كنم هدف و مقصود ما از برقراري ارتباط در جايگاه يك انسان چيست؟ پاسخ همواره يك مطلب است: رسيدن به احساساتي بهتر. نكته اين است كه اغلب ما انسان ها به طريقي با ديگران و نيز با خودمان ارتباط برقرار مي كنيم كه نه حال خودمان و نه حال هيچ كس ديگري را خوب نمي كند.
نخستین قدم در برقراری ارتباط هر چه بهتر موثرتر و کار آمدتر با دیگران آن است که ابتدا درباره زمینه ای که می خواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم به وضوح، روشنی و شفافیت کامل برسیم.
این تکنیک و روش فوق العاده است که با طرح پرسش از خودتان می بایست یکی پس دیگری آنها را پشت سر بگذارید وقتی این پرسش ها را از خود می پرسید درباره معنا و مفهوم واقعی هر موضوعی به وضوح و روشنی بیشتری خواهید رسید و وقتی به شفافیت و روشنی بیشتری برسید خواهید توانست ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
در ابتدا الگوها و روشهای ارتباطی را بنویسید. سعی کنید با خود صادق باشید الگوهای رفتاری و کلامی شما هنگام اضطراب و نگرانی چیست؟ وقتی عصبانی می شوید به دیگران چه می گویید؟ قیافه شما چگونه است؟ حرکات شما چطور؟
پرسش دوم: وقتی به خواسته ها و اهداف خود نمی رسید دیگران را چگونه متقاعد می کنید؟ به عبارت دیگر وقتی به خواسته خود نمی رسید از چه اهرم روانی استفاده می کنید؟ چه کارهایی انجام می دهید؟ آیا گریه می کنید؟ غرغر می کنید؟ دیگران را تهدید می کنید؟
پرسش سوم: مواقعی را به یاد بیاورید که تنش و اضطراب زیادی داشتید اما موفق شده بودید ارتباط خوب مثبت و موثری را با دیگران برقرار کنید. در این مواقع از چه الگوها و روش های ارتباطی استفاده کرده بودید؟
پرسش چهارم آن است که به راستی در این گونه موارد مرا چگونه می بینند ( فرد می بایست این سوال را خطاب به دیگران مطرح کند) اغلب مواقع وقتی فرد به پرسش سوم می رسد پاسخ او چیزی شبیه به این خواهد بود . فکر می کنم در این مواقع مرا مثل آدم عوضی می بینید؟ جالب این است با وجودی که در گذشته این افراد از دست یکدیگر عصبانی می شدند حال وقتی می بینند فردی که آنها را ناراحت کرده با صداقت و خوشرویی خود را چیز دیگری خطاب می کند همه به یکباره خنده شان می گیرد.
نکته جالب دیگر این که به هنگام پاسخ به پرسش آخر الگوها و روشهای ارتباطی جدیدی که در آینده به کار خواهم برد کدام اند؟ از دیگران می خواهد چنان چه در آینده متوجه شدند که به یکی از روشهای قدیمی رفتار می کند فوری به او تذکر دهند و از او بخواهند به قول خود عمل کند.
او نیز به نوبه خود به دیگران قول خواهد داد که چنان چه مجدد احساس تنش، اضطراب و نگرانی یا عصبانیت نمود نزد آنها برود و بخواهد که به او کمک کنند. این تمرین پیوند محبت، مودت و دوستی خوبی را میان اعضای گروه که با یکدیگر همکار ، دوست هستند به وجود می آورد.
همه ما در این زمینه به کمک احتیاج داریم و صرف نظر از اینکه چقدر در برقراری ارتباط با دیگران مسلط و ما هرچه هستیم باز نواحی و زمینه هایی وجود دارد که در آن ایراد و کاستی های از خود نشان می دهیم. هر چقدر خوب باشیم مواقعی وجود دارد که از مسیر درست و اصلی منحرف می شویم.
خلاصه آنکه چنان چه می خواهید در زندگی موفق باشید و بر زندگانی خود تسلط داشته باشید می بایست بر الگوها و روش های ارتباطی خود در مواقع تنش ، اضطراب و نارحتی و عصبانیت مسلط شوید و بتوانید این الگوها را تغییر دهید و الگوهای ارتباطی جدیدتر، موثرتر و مثبت تری انتخاب نمایید.
برگرفته از کتاب زندگی با عضق( آنتونی رابینز، هادی ابراهیمی)