لحظه ها ی از دست رفته
یک کوهنورد حرفهای پاهایش را محکم برمیدارد تا حتی یک لغزش کوچک هم روی سنگها نداشته باشد.
زیرا در ابتدا که انرژی انسان زیاد است، توجه ندارد که یک لغزش کوچک روی یک سنگ ، چقدر از او انرژی میگیرد.
اما گاهی اوقات پیش میآید که شخص میخواهد ، قله ی یک کوه مرتفع را فتح کند و پس از دو سه روز کوهپیمایی که ماهیچههایش خسته شدهاند، دویست متر مانده به قله کوه، واقعاً تمام انرژی خود را از دست میدهد و یک قدم هم نمیتواند بردارد.
آنجاست که میفهمد همان مقدار انرژی که در اثر لغزش کوچک پا روی یک سنگ ریزه از دست رفته است، چقدر قیمت دارد!
?ثانیههای عمر ما، ذرههای عمر ما هستند که روز به روز و لحظه به لحظه، از دست ما میرود و ما قدم به قدم به مرگ نزدیک میشویم.
اگر به ما بگویند سرطان داریم و ۶ ماه دیگر خواهیم مرد، آن زمان است که میفهمیم این ثانیهها چقدر ارزش دارد؛ همان ثانیههایی که به راحتی هدر میدادیم؛ آن وقت است که نمازهای قضایمان را درست میکنیم. کاش از همان اول این کار را میکردیم.
?نماز شبی که مال دیشب بود، تمام شد؛ حواست باشد نماز شب بعدی را از دست ندهی! این نمازی را که باید با حضور قلب میخواندی، از دست رفت، حواست را جمع کن نماز بعدی را درست بخوانی؛ اما بدان که به اندازه همین نمازی که از دست دادی، عقب افتادی! یک لغزش کوچک پای اسب در میدان مسابقه ممکن است چند سانتیمتر اسب را عقب بیندازد و همین عقب افتادن، موجب شود که آن اسبسوار، قهرمانی را از دست بدهد.