مدرسه حضرت زهرا (سلام الله علیها) -سنجان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آثار و برکات خدمت به پدر و مادر

15 بهمن 1396 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

آثار و برکات خدمت به پدر و مادر
 

✅ برتر از جهاد:

【پیامبر اکرم (ص)فرمودند: قسم به خدایی که جانم دردست اوست هر آینه انس پدر و مادر به تو در یک شبانه روز، از جهاد یک سال بهتر است.】

✅ نیکی به والدین کفاره گناهان است:

【شخصی نزد حضرت رسول (ص) آمد عرض کرد: کار زشتی نبوده مگر این‌که من انجام داده‌ام آیا برای من توبه‌ای

هست؟ 

حضرت فرمود: برو به پدر و مادرت نیکی کن تا کفاره گناهانت گردد.】

✅نگاه شفقت به پدرو مادر:

【پیامبر(ص)وفرمود: نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش مگر این‌که هر گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد بهر نظری ثواب یک حج مقبوله برایش می باشد.】

✅ خشنودی والدین خشنودی خداست:

【پیامبر اکرم (ص) فرمودند: خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.】

✅ دعای ملائکه به نیکی کننده به والدین:

【رسول خدا(ص) فرمود: خدای را دو ملک است که یکی از آن‌ها میگوید خدایا از هر شری و آفتی نیکی کننده به والدین را نگهدار، و دیگری میگوید: خدایا هلاک کن عاق والدین ها را به سبب غضب فرمودند به آن‌ها و البته دعای ملک هم مستجاب است.】

 

? منبع:

⇦بحار الانوار، ج 74، ص 52

⇦بحار الانوار، ج 74، ص 82

⇦بحار الانوار، ج 74، ص 73.

⇦کنز العمال، ج 16، ص 470.

⇦مستدرک الوسائل کتاب نکاح باب86 ص627

 

 نظر دهید »

لحظه ها ی از دست رفته

15 بهمن 1396 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

یک کوهنورد حرفه‌ای پاهایش را محکم برمی‌دارد تا حتی یک لغزش کوچک هم روی سنگ‌ها نداشته باشد. 

زیرا  در ابتدا که انرژی انسان زیاد است، توجه ندارد که یک لغزش کوچک روی یک سنگ ، چقدر از او انرژی می‌گیرد.

 اما گاهی اوقات پیش می‌آید که شخص می‌خواهد ، قله ی یک کوه مرتفع را فتح کند و پس از دو سه روز کوهپیمایی که ماهیچه‌هایش خسته شده‌اند، دویست متر مانده به قله کوه، واقعاً تمام انرژی خود را از دست می‌دهد و یک قدم هم نمی‌تواند بردارد.

 آنجاست که می‌فهمد همان مقدار انرژی که در اثر لغزش کوچک پا روی یک سنگ ریزه از دست رفته است، چقدر قیمت دارد!  

 

?ثانیه‌های عمر ما، ذره‌های عمر ما هستند که روز به روز و لحظه به لحظه، از دست ما می‌رود و ما قدم به قدم به مرگ نزدیک می‌شویم.

 

 اگر به ما بگویند سرطان داریم و ۶ ماه دیگر خواهیم مرد، آن زمان است که می‌فهمیم این ثانیه‌ها چقدر ارزش دارد؛ همان ثانیه‌هایی که به راحتی هدر می‌دادیم؛ آن وقت است که نمازهای قضایمان را درست می‌کنیم. کاش از همان اول این کار را می‌کردیم. 

 

?نماز شبی که مال دیشب بود، تمام شد؛ حواست باشد نماز شب بعدی را از دست ندهی! این نمازی را که باید با حضور قلب می‌خواندی، از دست رفت، حواست را جمع کن نماز بعدی را درست بخوانی؛ اما بدان که به اندازه همین نمازی که از دست دادی، عقب افتادی! یک لغزش کوچک پای اسب در میدان مسابقه ممکن است چند سانتیمتر اسب را عقب بیندازد و همین عقب افتادن، موجب شود که آن اسب‌سوار، قهرمانی را از دست بدهد.

 نظر دهید »

هشت خاصیت تربت امام حسین علیه السلام

15 بهمن 1396 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

1- امام صادق علیه السلام مى فرماید:

سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن) نماز بر مى دارد.

 

️2- ذکر با تسبیح تربت سیّدالشّهدا براى هر ذکر چهل حسنه در نامه اعمال مى نویسند، و حتّى بدون ذکر، تسبیح را در دست چرخاندن هر یک بیست حسنه دارد.

 

️3 - هر گاه کام نوزاد را با تربت سیّد الشّهداء باز کنند مانند اکسیرى که مس ‍ را به طلا مبدل میسازد و وجود نوزاد را از هر پلیدى دور نموده و محبّت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در دل او مى کارد.

 

️4 - بر لحد یعنى قبر هر میّتى که تربت کربلا باشد از عذاب قبر رهانیده میشود.

 

️5 - تربت کربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد کما اینکه بسیار تجربه شده است و در کتب مختلف ذکر گردیده است .

 

️6 - خاک مقتل حسین بن على علیه السلام حصن ، یعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر کس آن را با خود حمل نماید، محفوظ خواهد ماند.

 

️7- آرام بخش تلاطم موّاج دریاهاست یعنى هرگاه دریا به تلاطم آید، و چاره از همه جا قطع گردد،کمى تربت کربلا بر آن بپاشند دریا آرام میگیرد.

 

8 - تربت مظلوم کربلا تحفه حوریان بهشت است آن گاه که در روز قیامت ماه و خورشیدى نیست تا نور افشانى کند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گیرد،

 

# به دستور خداوند خاک کربلا که تربت سیّدالشّهداء علیه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود

#و نور عظیمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى کند و همه دیدگان را خیره مى سازد کما اینکه خورشید چشم انسان را مى زند و کسى نمى تواند مستقیم به آن نگاه کند…

 

کشکول النور ج 1 ص 186/

سفینة النّجاة ص 72 - بحار الانوار ج

 نظر دهید »

شهید

15 بهمن 1396 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

در روستای بند امیر از توابع مرودشت ساکن بودیم. روز هشتم ماه محرم بود. مهدی سه ساله بود، گوشه ای از خانه، روی پتو ای خوابیده بود. من هم مشغول کارهایم بودم.

پدرش مداح بود و خادم هیات. 

از صبح رفته بود به کارهای حسینیه برسد تا حسینه را برای عزادارن در شب تاسوعا آماده کند.

عصر شد و مهدی هنوز بیدار نشده بود. یکی از همسایه ها که خانه ما بود، متوجه مهدی شد و گفت: چرا این پسر بیدار نمی شود. 

رفتم کنارش. دیدم سر و پیشانی اش غرق عرق است، متکا و پتوی زیرش هم خیس، خیس. خواستم بلندش کنم, دیدم بی حال است و هیچ حرکتی ندارد. ماشین نبود، مهدی را در آغوش کشیدم و شروع کردم به دویدن در کوچه ها تا به دکتر برسم. 

دکتر مهدی را معاینه کرد و گفت: خانم، پسر شما مننژیت گرفته، همین الان برسانیدش بیمارستان سعدی شیراز وگرنه از بین می رود.

سراسیمه برگشتم. ما در آن محل غریبه بودیم کسی را نمی شناختیم. فرستادم دنبال پدرش. پدرش آمد. جریان را گفتم و خواستم تا ماشینی پیدا کند تا به شیراز برویم. 

خیلی جدی گفت: من نمی آیم.

گفت: من خادم حضرت ابوالفضل هستم و باید امشب به عزادارانش خدمت کنم و کارهای حضرت ابوالفضل برای من واجب تر از این پسر است!

تعجب من را که دید گفت: من به حضرت ابوالفضل خدمت می کنم، مطمئن هم هستم ایشان هم فرزند من را بر می گردانند.

دیگر حرفی نزد و رفت دنبال کارهایش. من ماندم و مهدی که فقط نفسش بالا می آمد و می رفت و دیگر حرکتی نداشت. ساعت ها به سختی می گذشت. ساعت ده شب شد. هیات عزادارن از کوچه ما عبور می کردند و حضرت ابوالفضل را صدا می زدند. مهدی را رها کردم و با پای برهنه شروع کردم دنبال هیات دویدن و شفای فرزندم را از آقا ابوالفضل خواستم.

خورد و خسته برگشتم. نیمه شب پدرش هم برگشت. گفت: مهدی چطوره گفتم همان طور که بود. 

گفت: نگران نباش، راحت بخواب، آقا بچه ما را بر می گرداند. 

خودش که از خستگی زود خوابش برد. اما من از ناراحتی خوابم نمی برد. ساعت سه شب بود. دیدم در اتاق باز شد. مهدی بود. ما را صدا می زد. رو به سمت کربلا ایستاده بود. دویدم سمتش گفتم چی شده مادر، چطور ایستادی؟

با زبان بچگانه خود گفت: حضرت ابوالفضل و امام حسین دست زیر سر من کردند و من را بلند کردند و رفتند!

از حال طبیعی خارج شدم و شروع کردم به گریه و زاری و می گفتم: خدا را شکر که آقا ابروی خادم خود را خریدند!

 

راوی : خانم مؤیدی, مادر شهید

??????

شهید محمد مهدی صالحی ??

تولد: 1342/8/5- فسا

شهادت:1365/5/22- خرمشهر

 نظر دهید »

اجر بوسیدن پدر و مادر

15 بهمن 1396 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق
اجر بوسیدن پدر و مادر

مردی به حضور پیامبر اکرم

(صلی الله علیه و آله و سلم) 

رسید و پرسید:

 «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام 

که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» 

 

 

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: 

پای #مادر و پیشانی #پدرت را ببوس،

 

یعنی اگر چنین کنی،

به آرزوی خود در مورد بوسیدن

آستانه ی در بهشت می رسی 

او پرسید:

اگر #پدر و #مادرم مرده باشند، چه کنم؟

 

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 129
  • ...
  • 130
  • 131
  • 132
  • ...
  • 133
  • ...
  • 134
  • 135
  • 136
  • ...
  • 183

جستجو

تصاویر

اوقات شرعی

ذکر روز

حدیث روز

















دريافت کد
 لوگوي سايت مراجع معظم تقليد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس