مرتاض هندی
مرتاض هندی
فرزند مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط میگوید: روزی با پدرم به کوه بیبیشهربانو رفتیم. در راه به مرتاضی برخوردیم. پدرم به او گفت: نتیجه ریاضیتهای تو چیست؟ مرتاض خم شد؛ سنگی را از زمین برداشت. سنگ در دست او به یک گلابی تبدیل شد و به پدرم گفت: بفرمایید میل کنید. پدرم نگاهی به او کرد و گفت: این کار را برای من کردی. بگو ببینم برای خدا چه کردی؟ مرتاض با شنیدن این حرف به گریه افتاد.
حاجت به استخاره
حاجت به استخاره
امام خمینی «ره» قطعه شعری دارند به این مضمون:
بهار آمده و دستار زهد پاره کنید
به پیش پیر مغان رفته استشاره کنی
سزد زدانه انگور سبحه ای سازید
برای رفتن میخانه استخاره کنید
عدهای نزد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری «ره» (رئیس حوزه علمیه قم) رفتند و به ایشان گفتند: چه نشستهاید که مدرّسان حوزه علمیه، کارشان به اینجا رسیده که چنین مطلبی میگویند. حاج شیخ که خیلی مورد علاقه و احترام امام «ره» نیز بودند، در جواب خندیده و گفتند: عجب! از قول من به حاجآقا روحالله سلام برسانید و بگویید در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست.
دشوار و آسان
دشوار و آسان
از ارسطو پرسیدند در زندگی دشوارترین چیز چیست؟ گفت: اینکه انسان خود را بشناسد. پرسیدند آسانترین چیز چیست؟ گفت: دیگری را نصیحت کند.