برای دلی که ....
#برای دلی که کربلا نرفته بخوان ….
امَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ
#برای دلی که کربلا نرفته بخوان ….
امَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ
خداوندا ثنای چون تو پاكی
كی آمد از زبان آب و خاكی
خدایا رحمتت دریای عام است
ز لطفت قطره ای ما را تمام است
اگر آلایش خلق گنهكار
در آن دریا فرو شویی به یک بار
نگردد تیره آن دریا زمانی
ولی روشن شود كار جهانی
كنون هر ساعتی غم بیش دارم
كه روز واپسین در پیش دارم
خداوندا در آن دم یاریی ده
ز وصلت بنده را بیداریی ده
چو جان من رسد در نزع برلب
فرو مگذار و دستم گیر یا رب
اگر چه سخت و سست آیم در این راه
مگیر این سست رگ را سخت ناگاه
روا دارم كه آگاهم بگیری
از آن ترسم كه ناگاهم بگیری
خداوندا مرا آگاه گردان
زبان ها را ز من كوتاه گردان
“عطار نیشابوری”
حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرموده اند:
***هروقت مردم به گناه تازه ای آلوده شوند خداوند آنها را به بلا تازه ای دچار می نماید.
منبع: کافی،ج2،ص275
*** هر کس گناه را علنی کند [ در نزد خدا و مردم] خوار است.
منبع: مسند،ج1،ص264
*** کسی که گنهکار را دوست بدارد، خودش هم گناهکار به شمار می آید هر کس شخصی را که اطاعت خدا می کند، دوست بدارد، خودش هم بنده ی مطیع محسوب می شود.
منبع: مسند،ج1،ص232
*** هرچه بنده ها گناهان ناکرده پدید آرند، خدا برایشان بلاهای نبوده و نشناخته پدید آرد.
منبع: اصول کافی، ج5، ص133
*** خدای عزوجل به یکی از پیغمبرانش وحی کرد: هرگاه طاعت شوم، راضی گردم و هرگاه راضی گردم، برکت دهم و برای برکت من پایانی نیست و چون نافرمانی شوم خشم کنم و چون خشم کنم لعنت کنم و لعنت من تا هفت پشت برسد.
منبع: اصول کافی، ج5، ص131
یکی از عواملی که حزن و اندوه را برطرف می کند، ایمان به قضا و قدر الهی است و اصل بندگی تسلیم بودن در مقابل خداست. یعنی به آنچه خدای متعال از خوب و بد ، تلخ وشیرین در تقدیر ما قرار داده است رضایت کامل داشته باشیم.
تقدیرات دو نوع هستند : یکی تقدیراتی است که به حسن تدبیر یا سوء تدبیر ما وابسته است . یعنی ما گناه می کنیم خدای نکرده ظلم می کنیم و این باعث می شود که تقدیر ما تغییر کند . مثلاً من بد رانندگی می کنم ، سبقت نابجا می گیرم و سرعت غیرمجاز می رانم . این عمل من باعث تصادفی ناگوار می شود . اینگونه پیشامدها را نمی توان به خدا نسبت داد چرا که سوء تدبیر ما باعث این حادثه شده است. یا این که ما کار نیکی انجام می دهیم ، انفاق و بخشش داریم که خدا عمر ما را زیاد می کند و به آن خیر و برکت می دهد (حسن تدبیر ما) این صحبت مصداق آیه 30 سوره شوری است :
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید ، و بسیاری را نیز عفو می کند!
نوع دیگر تقدیرات آن است که هیچ ربطی به اعمال ما ندارد و خدا از ازل برای ما در لوح محفوظ نوشته است . مثل کودکی که هنوز تکلیف نشده و معنایی از خیر و شر در وجودش شکل نگرفته، با این حال به جسمش آسیبی وارد می شود؛ یا امامان معصوم و پیامبران که بیشترین ظلم و بلا را متحمل می شدند . اینگونه تقدیرات هیچ ربطی به اعمال انسان ندارد .
مثلاً یک فرد را خدا خواسته که مرد باشد یا زن؛ بلند باشد یا کوتاه؛ سفید باشد یا سیاه؛ ثواب کند یا گناه؛ نژادش چه باشد و در چه کشور و مملکتی به دنیا بیاید؛ بچه دار شود یا نه… اینها همه به اختیار خدا بوده و انسان هیچ دخالت و اختیاری در پدید آوردن آن ها ندارد. حتی بسیاری از تقدیرات که قابل تغییر نیست؛ مثل بسیاری از معلولیت هایی که برخی افراد به آن دچار می شوند؛ برخی بیماری های لاعلاج یا صعب العلاجی که به آن گرفتار می شوند، ربطی به اعمال انسان ندارد.
خدای متعال در آیه 22 حدید می فرماید:
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
هیچ مصیبتی در زمین و در نفستان به شما نمی رسد، مگر آنکه قبل از اینکه آن را حتمی و عملی کنیم، در کتابی نوشته شده بود و این امر برخدا آسان است
تفسیر آیه (المیزان) : (مصیبت )یعنی هر واقعه و حادثه ای که به انسان برسد، اما اغلب در حوادث بد بکار می رود و مراد از مصیبتی که در زمین و از ناحیه خود بشر به او می رسد، قحطی و آفات میوه ها و زلزله های ویرانگر و سیل و… است و مراد از مصیبتی که به جان انسان می رسد، بیماری ، جراحت ، شکستن استخوان ، مرگ و… است ، و(برء)یعنی خلقت از عدم ، ومراد از (کتاب ) لوحی است که درآن همه آنچه بوده ، هست و تا قیامت خواهد بود نوشته شده .به هر جهت آیه شریفه در مقام آنست که بفرماید: هر حادثه ای که به انسان می رسد قبل از آنکه حتمی و محقق شود، در کتابی مقدر و نوشته شده و این تقدیر حوادث قبل از وقوع آن ، برای خدای متعال صعوبتی ندارد و بر او آسان است .
دیگر این که انسان عزیزی از دست می دهد و داغ او را می بیند یا خود انسان می میرد و دیگری داغش را می بیند ، این ها قابل تغییر نیست . نمی شود انسان داغ نبیند یا داغش را نبینند .مقدراتی است که در اختیار انسان نیست . انسان برای چیزی که بدست می آورد نباید خوشحالی کند که روزی آن را از دست خواهد داد و برای آن غصه می خورد پس چون دخالتی در به دست آوردن و از دست دادنش ندارد نباید شادمانی یا ناراحتی کند .
در این رابطه خدای متعال در ادامه سوره حدید (آیه 23) می فرماید:
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
این بخاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد!
پس نتیجه اینکه انسان همیشه به تقیر خویش راضی باشد و تسلیم خدای متعال باشد؛ همانگونه که امام رضا علیه السلام فرمودند: «رَأسُ طاعَةِ اللهِ الرِّضا بما صَنَعَ اللهُ فیما أحَبَّ العَبدُ و فیما کَرِهَ» یعنی سرآمد و سرچشمه کل طاعت خدا، این است که انسان به آنچه خدا برایش از آنچه دوست دارد یا اکراه دارد، ساخته است، رضایت داشته باشد.
در تقدیرات و حوادثی که دست ما نیست، راضی شویم. رضایتمندی از خدا و تسلیم خدا شدن، سرچشمهی همه طاعتهاست. کسی به اینجا برسد حقیقت بندگی را کسب کرده است.
در آخر شما بازدید کننده ی عزیز را به یادآوری این روایت دعوت می کنم و التماس تفکر دارم هم برای خودم هم برای شما :
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
خدا به حضرت داوود می فرماید: من یک خواسته و شما هم یک خواسته ای دارید؛ خواسته ی من انجام می پذیرد ولی خواسته ی شما ممکن است به انجام برسد یا نرسد. اگر شما حقیقتاً تسلیم خدا بشوید، خواسته ی شما را خواهم داد. اما اگر تسلیم خواسته ی من نشوید، شما را گرفتار می کنم و خواسته ی خودم را به اجابت می رسانم .
پ.ن: ترجمه روایت تحت الفظی است .