مرگ تدریجی یک دل
حتما شما هم با این جملات آشنا هستید؛ اینکه بعضی ها وقتی می خواهند دیگران را نصیحت کنند، می گویند:
«نمی خواهم نصیحتت کنم! اما فلان کارت درست نیست!» عده ای هم تا در برابر نصیحت دیگران قرار می گیرند، می گویند:
«مرا نصیحت نکن!»
به واقع این عبارات چه جایگاهی در لسان دین و تربیت انسانی دارند؟ آیا نصیحت کردن و نصیحت شنیدن لازم هستند یا خیر؟ در این فرصت مروری بر این موضوع خواهیم داشت.
موعظه و نصیحت برخوردی است مناسب و سنجیده در برابر کژی ها؛ چنین برخوردی گاه نرم و مهرورزانه و گاه با شدّت و قاطعیت و به صورت امر و نهی و هشدار و تهدید است.
برای نمونه، در قرآن کریم از برخورد نرم و مهرخویانه لقمان علیه السلام با فرزندش، با واژه «وعظ» یاد شده است:
(وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ … ) (1)
همچنان که در برخورد با زن نافرمان (ناشزه)، می فرماید: (فَعِظُوهُنَّ) (2) که اشاره ای است به برخوردی نرم و عطوفانه.
در بیانی امام علی علیه السلام در سفارش خود به فرزند بزرگوارشان امام مجتبی(علیه السلام) در رابطه با زنده کردن دل اینگونه می فرمایند: «احی قلبک بالموعظه»؛ قلب خودت را با (شنیدن) موعظه زنده کن!
و نیز در جایی دیگر موعظه و نصیحت را راهی برای دعوت به خوبی ها و حقایق معرفی می کند:
«ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ … » (3)
اي پيامبر ! با حکمت و موعظه ي حسنه و بحث و جدل نيکو، مردم را به راه خدا دعوت کن. بنابر این یکی از راه های دعوت به سوی حق و حقیقت موعظه کردن است.
موعظه درست را از هر کسی قبول کن
روزى عده اى از شیعیان، در نزد امام باقر علیه السّلام بودند و امام علیه السّلام، آنان را پند مى داد و از گناهان بر حذر مى داشت و حال آن كه، آنان غافل بودند و سرگرم خویش. این مطلب حضرت را خشمگین ساخت، پس كمى سر به زیر انداخت آنگاه سرش را بلند كرد و رو به آنان فرمود: به درستى كه اگر گوشه اى از سخن من، در قلب یكى از شما، جاى گرفته بود، همانا جان باخته بود.
هان! اى سایه هاى بی روح و اى فتیله هاى خاموش! گویا شما، چوب هاى تكیه داده شده بر دیوار و بت هاى دست ساخت، هستید. آیا طلا را از سنگ بر نمى گیرید؟ آیا از نور تابان، پرتو نمى گیرید؟ آیا لؤلؤ از دریا به دست نمى آورید؟ سخن درست را از هر آن كه گفت، بستانید هر چند خودش، بدان عمل ننماید. چرا كه خداى متعال در آیه 18 سوره زمر مى فرماید: «به سخن گوش فرا مى دهند و بهترین آن را پیروى مى كنند»(4)
قلب آدمی مرگ و زندگی دارد
امام سجّاد علیه السلام در مناجات تائبین این گونه می فرماید: «إلهی ألبَسَتنی الخَطَایا لِباسَ مَسکنَتی وَأماتَ قَلبی عَظیمَ جَنایتی؛ خدایا، خطاهایم بر من لباس خواری پوشانده و دوری از تو جامه بیچارگی به تنم کرده و جنایات و گناهان بزرگم قلبم را میرانده است.»
برخی افراد در کنارشان هزاران درس عبرت صورت می گیرد، یا هزاران آیه و روایت و مواعظ تکان دهنده در گوششان می خوانند، امّا کوچک ترین اثری در آنها ندارد، چون قلبشان مرده است.
عاملی که قلب را می میراند
در بیانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله یکی از مواردی که باعث می شود قلب آدمی بمیرد را این گونه معرفی می کنند: همنشینی با انسان های آلوده و پست، قلب را می میراند و انسان بر اثر مجالست با چنین کسانی به جاهایی سقوط می کند که بسا مایه عبرت همگان می شود.(5)
سخن درست را از هر آن كه گفت، بستانید هر چند خودش، بدان عمل ننماید. چرا كه خداى متعال در آیه 18 سوره زمر مى فرماید: «به سخن گوش فرا مى دهند و بهترین آن را پیروى مى كنند»
قلبتان را زنده کنید
در بیانی امام علی علیه السلام در سفارش خود به فرزند بزرگوارشان امام مجتبی (علیه السلام) در رابطه با زنده کردن دل این گونه می فرمایند: «احی قلبک بالموعظه»؛ قلب خودت را با (شنیدن) موعظه زنده کن!(6)
انسان اگر موعظه و حرف حساب را نشنود و دل خویش را بر روی موعظه نگشاید، این دل آرام آرام از بین میبرد، بنابراین باید از مرگ تدریجی دل جلوگیری کنیم که این امر اختصاص به یک روز در سال ندارد.
پی نوشت:
1- لقمان (31)، بخشی از آیه 13: «و [یاد کن] هنگامی را که لقمان به پسر خویش - در حالی که وی او را اندرز می داد گفت: «ای پسرک من به خدا شرک میاور».
2- نساء (4)، بخشی از آیه 34: «پندشان دهید».
3- (نحل : 125)
4- تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص: 515
5- بحارالانوار، ج 74، ص 45
6- نامه 31 نهج البلاغه
افکار مثبت
در صورت امکان هر چند روز یکبار دوباره و دوباره این مطلب را بخوانید ، انرژی مثبت فوق العاده ای وارد ذهنتان می شود.
1- آب فراوان بنوشید.
2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید..
3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4- بااین 3 تا E زندگی کنید:
Energy (انرژی)
Enthusiasm (شورواشتیاق)
Empathy (دلسوزی و همدلی).
5- از ورزش کمک بگیرید.
6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9- 7 ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید.
شخصیت:
11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد.
12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14- خیلی خود را جدی نگیرید.
15- وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی کنید.
16- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
17- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین میبرد.
18- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
19- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید…
20- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
21- بدانید که زندگی مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند.
22- بیشتر بخندید و لبخند بزنید..
23- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.
جامعه:
24- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
25- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
26- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
27- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
29- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، به شما مربوط نیست.
30- زمان بیماری ،شغل شما به کمک شما نمیآید، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.
زندگی:
31- کارهای مثبت انجام دهید.
32- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.
33- عشق درمانگر هر چیزی است.
34- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.
35- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
36- مطمئن باشید که بهترین هم میآید.
37- همین که صبح از خواب بیدار میشوید، باید از هستي تان شاكر باشيد.
38- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.
کمک کنیم تا پیام های مثبت همیشه در جهان جاری بماند و بازتاب آن را در زندگیتان ببینيد
طبیعت زیبا
زوج مناسب هر مزاج
بر اساس طب سنتی، انسان ها دارای مزاج های مختلفی هستند و این اختلاف در مزاج ها، باعث بروز اختلاف در نیازها، استعدادها، توانایی ها، افکار و… در میان آنها می شود.
دو انسان با مزاج های متفاوت که می خواهند با هم زندگی کنند نیز همانند گرمی، سردی، رطوبت و خشکی می توانند آثار خوب و یا بدی بر یکدیگر داشته باشند. بنابراین شناخت مزاج ها می تواند یکی از مهم ترین روش ها برای انتخاب همسر مناسب و داشتن یک زندگی موفق زناشویی باشد.
به طور کلی حالت مطلوب در ازدواج، این است که دو نفر با مزاج نزدیک به هم با یکدیگر ازدواج کنند تا بهتر همدیگر را درک کرده و با مشکلات کمتری مواجه شوند. در واقع باید هر دو گرم مزاج یا هر دو سرد مزاج باشند. مثلاً هر دو صفراوی مزاج یا دمومی مزاج یا یکی از زوجین صفراوی مزاج و دیگری دموی مزاج باشد یا اینکه هر دو بلغمی مزاج یا هر دو سوداوی مزاج باشند.
اگر دقت کنیم می بینیم که بسیاری از اختلافات زوجین به علت ناسازگاری مزاج آن ها با یکدیگر می باشد که با اصلاح مزاج می توان بسیاری از آن ها را حل نمود. برای مثال اگر یک مرد گرم مزاج (صفراوی) با یک زن سرد مزاج (بلغمی) ازدواج کند، ممکن است کوچکترین اختلاف بین آن ها این باشد که چون زن سرد مزاج است در فصل بهار در و پنجره های خانه را می بندد تا سردش نشود و مرد اعتراض می کند که من گرمم شده و در را باز می کند و زن شکایت می کند که من سردم می شود. یا اینکه وقتی می خواهند به مهمانی بروند، مرد (گرم مزاج) خیلی سریع آماده می شود و زن که سرد مزاج است. خیلی آرام و با حوصله خود را آماده می کند به همین دلیل مرد هم عصبی شده و مدام غُر می زند. این مسائل جزئی در دراز مدت می تواند زمینه ی اختلافات بیشتر یا حتی جدایی زوجین را به وجود آورد.
در صورتی که زوجین بدون در نظر گرفتن مزاج یکدیگر با هم ازدواج نموده باشند می توانند با تغییر روش زندگی شان و استفاده از روش هایی مثل استفاده از مصلح، حجامت و… مزاج خودشان را اصلاح نمایند تا با مشکلات کمتری مواجه شوند.
مزاج اندام های مختلف بدن
با شناخت مزاج اندام های بدن می توانید با توجه به طبع تان از بروز بیماری ها جلوگیری کنید. برای مثال قلب، گرم ترین و خشک ترین عضو بدن است که اگر به هر علتی این حرارت و خشکی از دست برود، قلب بزرگ شده و ناراحتی های قلبی ایجاد می شود.
کبد، گرم ترین و مرطوب ترین عضو بدن است، چون مهم ترین عامل رشد و تغذیه ی بدن انسان است و رشد بدن با گرمی و رطوبت کافی به وجود می آید.
استخوان، سردترین عضو بدن است که اگر رطوبت آن زیاد باشد، موجب نرمی استخوان می شود.
چربی، سرد و مرطوب است. مغز هم سرد و مرطوب است به این علت که با ورود اطلاعات زیاد به آن، دچار گرمی و خشکی نشود؛ زیرا گرمی و خشکی موجب بی خوابی و اضطراب می شود.
پوست، به ویژه پوست دست و انگشتان، معتدل ترین عضو بدن است.