مدرسه حضرت زهرا (سلام الله علیها) -سنجان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پیدا شده

23 خرداد 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

وظایف بخش امور پیدا شدگان حرم مطهر رضوی:  

دل جوئی از زائرین جهت کاهش اضطراب ها، هماهنگی جهت زودتر پیوستن به خانواده هایشان ، تهیه عکس از پیداشدگان ، سرگرم کردن کودکان با اسباب بازی ،اهدای لباس به زائرینی که نیاز به تعویض البسه دارند ….

 

خادمهایش هم مهربانند. چقدر به گمشدگان حریمش رسیدگی می‌کنند! آدم دلش میخواهد دیگر پیدا نشود!

آقا جان!

دلم در حرمتان گم شده است. تا پیدا شود ازش دلجویی می‌کنید؟ اینجوری شاید حالش خوب شود. لباسهایش کهنه شده. گناه آنها را خراب کرده. یک دست لباس زیبا بهش می‌پوشانید؟ روحم گرسنه است. بهش کمی آرامش می‌دهید؟ می‌شوداز هوای حریمتان سیرابش کنید؟

آقا جان! لطفا دل گمشده ام را همانجا تو حرم پیش خودتان نگه دارید. دیگر دلش نمیخواهد پیش من برگردد. انگاری مهربانی شما نمک گیرش کرده است.

 

 نظر دهید »

بسم الله

23 خرداد 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق
بسم الله

بسم‌الله
پیرمرد، با یونیفرم سرمه‌ای، ساک سبز قدیمی، کتری نقره‌ای، و کاردک خاک‌اندازی شکلش، آرام و بی‌صدا در زیر آینه‌کاری‌ها، چلچراغ‌های بزرگ راه می‌رود. آرام و آهسته قدم برمی‌‌دارد، گاهی می‌نشیند، بلند می‌شود، چندقدم جلو می‌رود، خم‌می‌گردد.
با وسواس، دقت، ریزبینی یکی یکی فرش‌های کِرِم حرم را می‌کاود، گل‌ها را جستجو می‌نماید، نیم‌نگاهی به شاخ و برگ‌ها هم می‌اندازد. همه انچه که روی فرش‌های حرم مانده را پاک می‌سازد. همه باقیمانده‌هایی که با جاروهای بزرگ برقی، رفع نشده‌است.
کتری اب‌جوش، مایع تمیزکننده و دیگر ابزارش در همان کیفِ‌سبز، جا خوش‌کرده است. یک لکه گاهی فقط آب‌جوش می‌خواهد، زمانی مایع تمیزکننده هم نیاز دارد. و آب‌باقیمانده را با کاردک جمع می‌کند و داخل ظرف پلاستیکی می‌ریزد.
خادم حرم امام رئوف، آرام و بی‌صدا کارش را می‌کند. آلودگی‌ها، ناپاکی‌ها، باقیمانده‌ها را می‌زداید تا مفروش‌های حرم،تمیز باشند؛ و جلو می‌رود و باز فرش بعدی… خادم با همه سکوتش، ارامشش، کار بزرگی انجام می‌دهد. قدم‌هایش بوی تمیزی می‌دهند. عطر پاکی…

آقاجان
مولای من
امامم
گاهی توبه کردن کار هر روزمان می‌شود، لقلقه زبان، عادت تکرارشدن، نه اینکه کار بدی باشد. اما تا وقتی هنوز وجودمان پر از لکه‌های سیاه، رنگی‌ است که روحمان را مخدوش می‌سازند، کدر می‌کنند، باز هم اشتباه، گناه و معصیت، اتفاق می‌افتد.
آقاجان
می‌شود لوح وجود ما را هم مثل فرش‌های حریمتان، مطهر سازید
بدون لکه‌های حسد، بغض، خشم، کینه، انتقام، تنفر…
کاش وقتی سوی شهرمان برمی‌گردیم، دوباره از نو شروع کنیم.
بسم‌الله

 نظر دهید »

ابوحمزه ثمالی

23 خرداد 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق
ابوحمزه ثمالی

#همنوا_با_ابوحمزه
#فراز_چهاردهم


“عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا”

“خدایا نافرمانی کردیم تو را، آنچه را که خلاف فرمان و رضای تو بود به جای آوردیم و امیدواریم که بپوشانی بر ما”

 

شب ها و روزها در پی هم می گذرند و من غرق در گناهان خویشم
و اکنون در کنج اتاق کز کرده ام و زانوی غم بغل گرفته ام و کاسه چه کنم چه کنمم را به سمت خدا گرفته و از او استمداد می طلبم
چشمانم از فرط خجالت سویی ندارم
و تنم از شدت گناه می لرزد
کوله بار گناه بر شانه ام سنگینی می کند و زمین گیر کرده مرا
خدایا قصورم را به دل نگیر
ببخش اگر گاهی اوقات نشانیت را گم می کنم و سرکش می شوم
خدایا شده ام مانند کودک سرکشی که به جای تنبیه، دلش هوای نوازش کرده، نوازشی از جنس دستان کرم و مهربانیت
در خانه ات را باز کن که محتاج رحمتت هستم
مرا لبریز از ستارالعیوبی خود کن و نقص هایم را مستور کن
محو کن گناهانی که مایه ذلت و خواری ام شده و مرا از در خانه ات رانده است
دستم را بگیر که جز تو دستگیری نیست
خدایا هوای گناه، نفسم را تنگ کرده است
نفسم را از هوایت زنده کن
جاده های زندگی تاریک و تاریک تر شده
بیا و روشنای راهم باش و مرا از ظلمات گمراهی به سوی نور رحمتت هدایت کن
بر گوش هایم مهر نشنیدن و بر دهانم مهر سکوت زده اند، ای پروردگارم بشکن این اسارت و زنجیرها را
پای خیالم را از کویت بیرون نخواهم کرد
تا شاید قلبم نقطه نورانی خداییت را پیدا کند
و در عمیق ترین جای دلم بنشینی، درست مانند بوسه ای عاشقانه.

 

به قلم عقیق (مریم کنعانی هرندی)

 نظر دهید »

شکر خدا

22 خرداد 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

روزی مردی خواب عجیبی دید

او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند.

مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت:
این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم.

مرد کمی‌ جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.

مرد کمی‌جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از

فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
مردمی‌که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی‌جواب می‌دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر”

 نظر دهید »

حکایت

22 خرداد 1397 توسط حضرت زهرا سلام الله علیها-نرجسیه سابق

آورده اند که: پادشاهی عادل در سرزمین چین حکومت می کرد تا این که بر اثر بیماری حس شنوایی خود را از دست داد. 

پس در نزد وزیران سخت بگریست. 

آنان برای آرامش پادشاه گفتند: اگر حس شنوایی رفت، خدا به شما عمر زیاد می دهد.

 

پادشاه گفت: شما را غلط است. 

من بر آن گریه می کنم که اگر مظلومی برای دادخواهی آید آواز او را نشنوم. 

 

پس بفرمود تا در همه سرزمین ندا کنند: هیچ کس جامه سرخ نپوشد جز مظلوم، 

چون لباس او را ببینم بفهمم که او مظلوم است و به یاری اش بشتابم.

 

به نقل از: جوامع الحکایات، نوشته محمد عوفی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 183

جستجو

تصاویر

اوقات شرعی

ذکر روز

حدیث روز

















دريافت کد
 لوگوي سايت مراجع معظم تقليد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس